
Beautiful love 💞 part 11

Romantic

خیلی شبیه گیم بود اون دنیا ولی ناگهان یه دختر با موی سفید جلوی من ظاهر شد و گفت
مواظب باش تیر نخوری بچه جون
چیییییی ؟
تو دیگه کی هستی
من نائومی هستم تو چی ؟
شرمنده نمیتونم بهت اطلاعات بدم
واقعا ؟ که اینطور پس تا ابد یه غریبه باقی میمونی
شاید بگو ببینم برای چی اینجا هستی خطرناکه ها دختر جون
برای چی حالا من باید اطلاعات بدم ؟
ای بابا مگه تو از اهالی اینجا هستی ؟
اهالی اینجا ؟ ببینم چی داری میگی ؟
حقیقتا خودمم نمیدونم ولی باید باشی
نباشم چی ؟ کاری نمیتونم بکنم درسته ؟
اصلا نمیتونی حالا زود باش باید از این جا فرار کنی بگو برای چی اومدی ؟
من می خوام خاطراتم رو فراموش کنم یعنی نه همشون ولی یه خاطره هست مربوط به یه چیز خاص میشه از اون خوشم نمیاد
ببینم یعنی چی میخوام فراموش کنم دیوونه ای ؟ هیچی رو نمیتونی فراموش کنی مگه اینکه
مگه اینکه برم پیش مسئول ذهنم میدونم
آفرین خیلی زرنگی
تو هم بیش از حد با نمکی
ببین یه کسی هست تو رو میفرستم پیش اون دختر کوچولو
معذرت می خوام ولی من 23 سالمه
خب دهنت بوی شیر میده
با مزه درک میکنم آره باشه من هنوز بچه هستم ولی اصلا خودت چی ؟ ها ؟ شرط میبندم انقد تو توهماتت بودی الان توی خوابی
باشه خیلی خب اصلا چرا دعوا ؟ اونی که تو رو میفرستم پیشش یه پسره خیلی هم خجالتی هست ولی خب باید از پس تو بر بیاد
باشه اصلا این پسره کجاست ؟ ها ؟
الان میری پیشش میبینی
خب پس کی میریم
همین الان
بعدش دوباره افتادم توی ..... خودتون میدونید کجا
و باز هم دنیای دیگه
ای خدا خسته شدم خیلی خسته ام می خوام برم بخوابم
اینجا کجاست؟
یه پسر مو بلوند از همون جا جوابم رو داد و گفت سلام و ببخشید من اینجام یه خبری دارم اونم اینه که به زودی قراره یه دختر به اسم نائومی سان بیاد اینجا من برای همین منتظرم
ببخشید من نائومی هستم
چییییی؟
من نائومی هستم و ممنون منتظر موندید
خواهش میکنم اسم منم کی -تو هست
وای چه با حال کیتو منم خیلی خوشحالم میبینمت
و شما برای این اینجا هستید تا به نفر را فراموش کنید درسته؟
بله احتمالا بشناسی یه پسر به اسم کایو
کایو ؟ بگو ببینم باهاش وارد رابطه ی احساسی شدی آره ؟ تو از کجا میدونی ؟
من همه چیز رو میدونم همه چیز رو هرچی که فکرش رو بکنی و از منم نترس من مراقبتم و خیلی دوستت دارم نائومی سان
چی ؟
درسته من دوست تو هستم میتونی بهم اعتماد کنی مطمئن باش
تو هم حتما قبل مردی آره ؟
چی ؟ اصلا من فقط توی ذهن تو هستم من احساس خوشایند تو هستم همون احساسی که دوست داری و باهاش خوشحال میشی من توی همه ی همه ی خوشحالی های تو کنارت بودم همیشه
وایسا پس اون دختره کی بود که میگفت خواهرمه ؟
کی اون ؟ نه بابا اینجا هیچکس به غیر از من درست و حسابی تو رو نمیشناسنه اهالی این دنیا ها یه ترفند دارن اونم اینه که از گذشته ی تو چون هیچی نمی دونن یه دروغ سر هم میکنن تا بهشون اعتماد کنی ولی خب نگران نباش باید هم به اونا اعتماد کنی حتی اگه توی این دنیای خیالی بهت آسیب بزنن فوری بیدار میشی
آسیب رسوندن پس راهش اینه یه نفر باید به من صدمه بزنه تا بیدار بشم خودشه
از الان بهت بگم هیچ امکانی برای بیدار شدن وجود نداره نائومی تو اول باید کار خودت رو انجام بدید و به هدفی که داری برسی و اون چیزی نیست جز فراموش کردن کایو آره راهی ندارم
بیخیالش این که بتونی به اون هدف برسی خب برای اون باید تا صبح همینجا باشی
یعنی اگه تا خود صبح اینجا باشم بیدار میشم آره ؟
به شرطی که کارت رو انجام بدی اینجا زمان دیر میگذره باید کل تلاشت رو بکنی به من اعتماد کن
باشه اعتماد میکنم
پس همه چیز حله
فقط اینکه بعد اینجا هم به سلامتی گودال دیگه ای هم هست که باید بیفتم توش ؟
گودال ؟ نه خیالت راحت
باشه ممنون فقط اینکه شما ها رو هم فراموش میکنم ؟
نه تو فقط قراره کایو رو فراموش کنی ببین فقط باید اراده کنی
واقعاً ؟ ممنون کیتو خیلی خوب دلداری میدی
خواهش میکنم نائومی سان در ضمن این رو یادت باشه اینکه اینجا بهترین دوستت ذهن تو هست و همینطور من پس قرار شد به دوتا چیز گوش کنی یکی احساس خوشایندی که داری و بهت کمک میکنه عاقل باشی و همینطور ذهنت که خیلی بخت کمک میکنه
ممنونم خیلی ممنون تو فوق العاده ای کیتو
خواهش میکنم امشب پیش من میمونی و همینطور شب 🌃🌃 های دیگه
باشه خیلی ازت ممنونم
لازم نیست از من تشکر کنی نائومی از خودت تشکر کن که تونستی تا اینجا بیای
شب رو پیش کیتو موندم اون واقعا مهربونه دوستش دارم کلی هم با هم حرف زدیم و آخرش که خسته بودم اون گفت فکر کنم امشب خسته ای منم همینطور
آره کیتو ممنونم
خواهش میکنم شبت بخیر نائومی
شب بخیر بعد چند دقیقه دیدم اونم اومد کنارم خوابید و گفت : فردا کلی کار داریم
مگه قرار نبود که صبح بیدار شم ؟
همون طور که گفتم زمان خیلی دیر میگذره تا صبح بشه توی ذهن تو حدود یه هفته میگذره
چه خفن باشه شب بخیر و بغلم کرد و اون شب 🌃 خیلی با آرامش خوابیدم تا اینکه فرداش ...... پایان پارت ۱۱ سلام سلام اول یه توضیحی بدم این رمان همون رمان beautiful love 💞 هست ولی خب اسمش رو تغییر دادم به زندگی من یه معما هست ، این شده اسم داستان و اینکه هنوز 9 پارت دیگه هم داریم که فکر کنم پارت 12 هم امروز می زارم خیلی ممنون ای من هم فصل دوم هست خیلی دوستتون دارم فعلا بای 💓💜💓❤️❤️❤️😊💞🍣🥓