
روزی که عشق به دنیا آمد ❤️ و مرد 🖤P1

سلام 👋🏻 گفتید که پارت ۱ رو دوباره بزارم
بریم برای داستان ✍🏻😉
مرینت #
الان دیگه ۲۱ ساله و بزرگ شدم 😌
فردا قرار توی ی سازمان استخدام شم 😏
برام پیام اومد کوشیمو برداشتم 📱
الیا 💭: سلام 👋🏻 برای فردا آماده ی
م : اره ولی یکم استرس دارم 🙂
ا : نگران نباش دختر تو از پسش بر میای 😜
م : سعی می کنم 😊
بعد گوشیو گذاشتم رو میز که چشمم به نامه ها خورد 📨✉️
یکیش مال پدر و مادر م بود و بقیش تبریک کار پیدا کردنم اما یکی از نامه ها خیلی عجیب بود برداشتمش نوشته بود : پیدات کردم 😈
خشک شدم و زبونم بند اومد 😰
آروم روی مبل دراز کشیدم و خوابم برد 😴🛋️
بیدار شدم ساعت ۱۲ بود غذا درست کردم و با فیلم حسابی می چسبید 😋🍜📺
رفتم روی تختم خوابیدم 😴🛏️
فردا بیدار شدم کارامو کردم
یه کراپ پوشیدم روش هم لباس چرم و زیبشو باز گذاشتم لباس شلوارم نیم سفید نیم سیاه بود ⬛⬜
بعد یه ارایش کم کردم و سوار ماشینم شدم که برم سر کار 🚗
ساختمونش خیلی بزرگ بود 🏙️
رفتم داخل 🚶♀️ که یکی اومد جلوم
@ : سلام خانم دوپینگ چنگ از این طرف 😊
رسیدیم به یه اتاق درو باز کردم..............
خوب بقیش تو پارت ۲ هست بای