عشق بچگی s3 p2

𝒩𝒾𝓎𝒶𝓎𝑒𝓈𝒽 𝒩𝒾𝓎𝒶𝓎𝑒𝓈𝒽 𝒩𝒾𝓎𝒶𝓎𝑒𝓈𝒽 · 1402/05/26 13:03 · خواندن 2 دقیقه

سلام ببخشید دیروز نذاشتم آخه مهمون داشتیم

مرینت. خب همه جمع شدت پس شروع میکنین. ماتیلدا تو خواهر مت هستی مت چی مواقع خونواده میاد

ماتیلدا. ساعت ۱۰ شب میاد تا ۵ صبح  دلم نمیخواد قیافه بیریختش رو ببینم

مرینت. خیلی خب من فیلیکس رو مامور میکنم که از زمان ورودش به خونه و خروجش باشه و تعقیبش کنه شاید چیزی گیرمون بیاد.

فیلیکس. عع خب باشه

 مرینت. تینا تو توی درست کردن بدل پول و یا طلا ماهری پس اندازه پنجتا چمدون درست کن

تینا.  انجام شده بدون

مرینت. مایک و مکث شما توی تغییر قیافه ماهرید پس وقتی جای لوکا رو پیدا کردیم میرد داخل خونه یه هر چیزی که روبه روی مکان گروگان هست میرین و زیر نظر میگیرید 

مایک و مکث. باشه

مرینت. لیدا تو و مت قرار بود باهم ازدواج کنید که مت زد زیرش ولی تورو هنوز دوست داره خب ما کاری میکنیم که مت فکر کنه زویی دوست لوکا هست و تو قراره با لوکا ازدواج کنی ک حرس مت رو در بیاریم زویی مشکلی نداری

زویی. اگه لوکا نجات پیدا میکنه باشه

لیدا. باشه مشکلی نیست

مرینت. آدرین مت با تو هم مشکل داره که قراره ازدواج کنین پس به تو هم یه ردیاب وصل میکنیم که اگه مت گرفتت بتونیم پیدات کنیم باید  به فیلیکس هم ردیاب وصل کنیم

آدرین. هیع باشه

مرینت.  امشب همه مهمون من بعد اینجا هم باید بخوابید چون فردا صبح شروع میکنیم 

ماتیلدا ‌. من باید برم مت شک میکنه

فیلیکس. ماتیلدا راست میگه باید بره من هم میرم دم خونشون کشیک بدم

مرینت. باشه شام اسپاگتی داریم (همون ماکارانی خودمون)

آدرین. آخ جان اسپاگتی

کاگامی. یه جوری میگه اسپاگتی انگار نخورده همون ماکارانی هستش دیگه

امیلی. ابن باز به پسر من گیر داد جوجه رنگی

تیم. تو هم به دختر من گیر ند 

امیلی. که اینطور با کاگامی تو یه جبهه هستی

تیم. آره

امیلی. برات دارم

....................................................................

بقیه فردا روزی یه پارت