عشق اتشین❤️🔥p10
سلام سلام
از اینجا به بعد داستان برمیگرده...
========================================
تا اینکه خانواده دوپن چنگ و خانواده اگرست دور هم جمع شدند تا تاریخ عقد ادرین و مرینت را مشخص کنند .
قرار شد عقد این دو کبوتر عاشق روز۲۷ماه اینده برگزار بشه پس ،از روز بعد خانواده اگرست و دوپن چنگ به دنبال جهیزیه باشند
ادرین گفت همه چیز با خودم فقط مرینت خودش بیاد توی خونمون❤️
پس الان فقط مونده بود لباس عروس و تالار و مهمان ها
گابریل.خب تالار با من همون شب خودم میزنم به نام عروس گلم
مرینت.نه زحمتتون میشه
گابریل .این حرفا چیه
مامان مرینت.خب حالا فردا یا پس فردا مرینت و ادرین برن دنبال لباس عروس
ادرین. حتما فردا میریم
امیلی.منو مادر مرینت هم کارت دعوت ها را آمده میکنیم
این وسط لوکا و جولیکا گفتند پس ما چکار کنیم
مرینت.شما دوتا هم برای خرید لباس فردا با ما بیاین
فردای آن روز:
مرینت
من دیشب تا صبح خوابم نبرد از ذوق امروز باورم نمیشه من ی روزی نمیتوانستم با ادرین حرف بزنم یا حتی نگاهش کنم الان داریم برای عروسی آماده میشیم🥹
ادرین
دیشب تا صبح از پنجره بیرون را نگاه میکردم از شوق امروز خدایا بلاخره به یکی دیگه از آرزو هام هم رسیدم من همونی نبودم که وقتی مرینت را میدید لپاش سرخ میشد🥰
صبح شد مرینت و ادرین با لوکا و جولیکا از خانه هاشون بیرون زدند و به مزون عروس رفتند وارد شدند مرینت چند تا طرح انتخاب کرد ولی یدونه را که هم ادرین دوست داشت و هم لوکا و هم خودش انتخاب کرد قرار شد لباس را پرو بکنه به خاطر اون تجاوز مرینت از پرو میترسه و به ادرین میگه پشت در وایسا و درو محکم بگیر ادرین قبول میکنه و پشت در وایمیستدهمرینت لباس را میپوشه و به ادرین میگه درو باز کن ادرین تا درو باز میکنه چشاش برق میزنه و اشک توی چشماش جمع میشه و لپ مرینت را میبوسه
قرار شد همین لباس را سفارش بدهند
از مزون عروس بیرون آمدند به سمت کت و شلوار فروشی حرکت کردند اینجا بود که لوکا وارد عمل شد ی کت و شلوار شیک آورد و به ادین گفت برو آیت بپوش مطمئنم ازش خوشت میاد ادرین وارد پرو شد و پوشید و بیرو آمد مرینت تا ادرین را دید چشاش برق زد و اشک توی چشماش جمع شد و لپ ادرین را بوسید
از مغازه که بیرون اومدن دوباره لوکا و جولیکا ی نگاه های خاصی به هم میکردن که همون موقع گوشی مرینت زنگید
بینگ بنگ بنگ بوم بوم...
مرینت.سلام کاگامی جانم
کاگامی.سلام مرینت
مرینت.از عشقت چه خبر چکار میکنید
کاگامی.کدوم عشق و ماجرا را برای مرینت تعریف کرد
مرینت.وای جدی
که ناگهان صدای جیغ کاکامی بلند شدو صدای کاگامی از داخل گوشی میاومد ولم کن فلیکس این کارونکن جییییییییغغ گوشی قطع شد
مرینت شوکه شد وبه ادرین گفت
ادرین.نپرسیدی کجاعه
مرینت.نه کاشکی ازش پرسیده بودم ولی هرجا بود خونشون نبوده
ادرین. ای فلیکس عوضی اول مرینت حالا کاگامی
لوکا.مرینت چی چه اتفاقی برای مرینت افتاده بعنی چی اول مرینت حالا لوکا برام توضیح بدین
مرینت ی چشم غره ای به ادرین کرد و قضیه را برای لوکا تعریف کرد
لوکا از خشم رنگش داشت سرخ میشد
ادرین.من حسابش را رسیدم لطفا تو دیگه کاری نکن
لوکا.(با صدای بلند)بعنی چی ولش کنم ....
مرینت وای بسه بس کنید اون قضیه تموم شده حالا باید به فکر کاگامی باشیم
که......
========================================
برای پارت بعد ۶کامنت۱۰لایکو ۱۷۰بازید
حدس بزنید پارت بعد چی میشه و تویکامنتا بهم بگید
۳۵۰۶کارکاتر
بای بای