وبلاگ لیدی باگ

هاییی ببخشید دیردز نبودم.بریم ادامه.

مثل اینکه اسمش واسش اشنا بود.
با فریاد بهم گفت نکنه اسمش دولیا فرینو باشه؟؟؟
÷خب راستشو بخواین من، من اشنایی زیادی باهاش ندارم ولی اره، اون یه خوناشام هم هست.
ولی...
حرفمو قط کرد و گفت:
نه،نه این امکان نداره اون یه خوناشامه؟

با گریه گفت:
اون دخترمه دولیا فرینو مادرش یه خوناشام و پدرش یه پری ههه من با لگو تو نمیخوام فقط اون و بیار پیشم تا مطمئن شم دولیاس.
...
رفتم به دنیای معلق.
شرمن هم باهام بود.
÷شرمن از پری غول پیکر چیا میدونی؟
×فقط این و میدونم که یه دختر داشت که گم شد و همسرش یه خوناشام بود از اونجایی که هر دو فرزندان پادشاهان سرزمین های خودشون بودن نمی تونستن ازدواج کنن.پری و خوناشام پنهانی با هم ازدواج کردن تا دولیا به دنیا اومد ولی تا دو سرزمین از ازدواجشون خبر دار شدن جنگی پایان نا پذیر بین دو قلمرو به پاشد جنگ حدود ۱۰۰ سال طول کشید.برای همین این خانواده از هم پاشید. مادر دولیا بدون اون به سرزمین فیدیلا(سرزمین خوناشام ها) برگشت و پدرش با دولیا به این سرزمین نِمودرا(سرزمین پری ها) برگشت. دولیا یه خوناشام شده بود وقتی ۳ سالش بود گم شد.و الان که شاید بیشتر از ۴۰۰ سالش باشه (خوناشام ها پری ها و گرگینه ها نامیرا هستن و ظاهرشان جوان است) ولی اگه داستان و بفهمه کدوم سر زمین و برای ادامه زندگیش انتخاب میکنه؟
پریدم وسط حرفش.
÷شاید سرزمین فیدیلا.
شرمن:خب،چرا؟
÷من که بودم مامانم و انتخاب میکردم چون تا حالا ندیدمش.
شرمن:ولی مامانش اون و ول کرد و رفت.
÷مهم نیست.ولی انتخاب و میزاریم به عهده خودش.
شرمن؛واقعا نمیدونم.
....

دولیا رو با خودمون به سختی به سر زمین نِمودرا بردیم.پیش پری.

پری: دولیا ی من اره این دولیای منه دختر کوچوله ی من ببین چی شده ولی واسه نجاتش به مامانش مورالیا نیاز داریم به خونش.
شرمن:خب قربان چیکار کنیم چجور بانو مورالیا رو پیدا کنیم.؟
پری:باید بریم به فیدیلا.من نمیتونم بیام. و برای رفتن به اونجا باید به دنیای گریمادیرا(سرزمین گرگینه ها)بریم و اگه بریم ممکنه جنگ به پا بشه چون خوناشام ها حق ورود ندارن.
÷بله میدونم باید بریم سرزمین من ولی کار خیلی سختیه.
پری:اگه دولیا رو تا ۱۰ روز دیگه نتونیم به فیدیلا ببریم اون میمیره....

خب اینم از پارت ۷
امید وارم خوشتون بیاد.