پرواز با بال خیال P20

发讨厌🌹 · 19:12 1402/05/24

سلام من اومدم با پارت 20 

برو ادامه ......

¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡

فردا صبح : 

رزیتا : ( حالا بغییر مری و آدی رزی هم هس )

صبح از خواب پاشدم رفتم صبحونه نون تست با کره نارگیل خوردم ( کره نارگیل واقعیه ) بعدم رفتم تا به روتیین روزانم برسم :

رسیدن به پوست صورت []

روتیین موها [] 

روتیین دندان []

کتاب خوندن [] 

خوردن میان وعده کاملا رژیمی :[]

کرفس 

کلم بروکلی 

نودل رژیمی 

گوشت بدون نمک 

میوه 

ورزش کردن []

پیاده روی []

یوگا []

فکر کردن به اهداف [] 

کاتاب خوندن [] 

حموم کردن []

میکاپ ساده ساده []

استراحت و تماشا فیلم []

وقتی که تمام کار ها رو انجام دادم داشتم فیلم هزارتوی پن رو میدیدم ( من فیلمش رو دیدم عالیه ) که آدرین زنگ زد 

مکالمه آدی و رزی 

+سلام آدرین 

_سلام رزیتا 

_خوبی

+صدای تورو شنیدم خوب شدم ( چندش |: )

+کاری داشتی 

_آره میای یه قرار بزاریم 

+ نمیشه بریم بیرون 

_چرا ؟؟؟؟

+ممکنه باهم ببیننمون و واسط شر شه 

_ قربون باهوشیت بشم 

+ 😊 بیا خونه من 

_ باشه اومدم 

چند دقیقه بعد 

زینگ زینگ 

+سلام آدرین 

_سلام رزیتا 

+بیا تو 

_ممنون 

+چه خبرا 

_سلامتی 

+مرینت رو چجوری پیچوندی 

_کار 

+باهوش 

×این رو که میگه لپ آدرین رو میکشه 

+من یه سوال دارم خجالت میکشم بپرسم 

_نه بابا راحت باش 

+باشه ، راستش سوال نیس یه اعترافه 

_بگو 

+ دوست دارم

 ( اگه بدونید الان من که دارم مینویسم چقدر دارم حرص میخورم )

_عشقمون دو طرفس چون منم دوست دارم 

× این رو که میگه رزی میشینه رو پای آدرین و از هم لب میگیرن

× در اوجش مرینت زنگ میزنه رزی از پای آدرین میاد پایین و آدی جواب میده 

مکالمه آدی و مری 

+سلام آدرین خوبی 

_مرسی مرینت تو چطوری 

+ممنون 

+کجایی

_سر جلسه 

+وای آدرین یعنی تو اینقدر من رو دوس داری که وسط جلسه جوابم رو دادی 

_آره عشقم ( گمشو مظلوم گیر آورده 😢😡😡😠😠)

× بعدم رزیتا دوباره میشینه روی پای آدرین و شروع میکنن لب گرفتن 

مرینت : 

وای آدرین خیلی من رو دوس داره 

بذار یکم از فکرش در بیام خیلی وقته یه گشت نداشتم 

پاشدم تغییر شکل دادم تیکی دختر کفشدوزکی آماده بعدم رفتم یه گشت بزنم بعد داشتم میرفتم یهو احسای کردم آدرین یه دختر رو پاشه تو یه خونه دارن از هم لب میگیرن ترسیدم رفتم چک کنم دیدم نبود فک کنم توهم زدم 

فلش بک به زمانی که کفشدوزک بود :

آدرین : 

داشتیم از هم لب میگرفتیم که یهو کفشدوزک رو دیدم خودم رو عقب کشیدم از مبل پرت شدم پایین رزیتا هم افتاد ازم پرسید چی شد منم گفتم هیچی بعدم پاشدم برم سر کار چون امروز خیلی زود تر از ساعت بخاطر رزیتا اومدم پس رفتم سر کار 

پایان فلش بک : 

لیدی باگ یا مرینت 

خیالم راحت بود یکم گشت زدم هیچ خبری نبود برگشتم خونه غذا درست کردم آدرین شب برگشت خونه گف یکم کارم طول کشید غذا خوردیم و رفتیم خوابیدیم 

پایان پارت 

اینم از پارتی طولانی 

بای