
معجزه عشق بین منو تو7p

حرفی ندارم......بپر ادامه......
____________________________________________
که دیدم لوکا داره پیاده میره و از اون جایی که من عاشق
لوکا هستم ، ولی چه فایده من به اون نگفتم که عاشقشم
و شاید از من بدشم بیاد ولی بگذریم شیشه ی ماشین رو
دادم پایین و گفتم سلام لوکا میخوای برسونمت ؟؟گفت اگه
زحمتی نیست من رو تا یه جایی برسون چو عجله هم دارم،
منم که از خدام بود گفتم باشه بپر بالا، سوار ماشینم شد
و گفت من رو دم پل پیاده کن منم گفتم باشه ولی چرا دم پل
خونه ی شما که اونجا نیست(آی فوضول 😂)
لوکا:آره خونه ی ما اونجا نیست ولی خب من یه قرار دارم
مرینت:این رو که گفت خشکم زد و با خودم گفتم نکنه.....نکنه
که با یه دختر دیگه رابطه داره؟؟؟؟اونجا بود که داشتم از
فوضولی میمردم ، که دیدم لوکا میگه لطفاً همین جا نگه دار
منم نگهداشتم و از ماشین پیاده شد و گفت ممنونم که من را
تا این جا آوردی و خدافظی کرد و رفت منم یواشکی رفتم یه
گوشه ماشینم رو پارک کردم البته دور از چشم لوکا، وخودمم
رفتم و از گوشه ی دیوار به لوکا نگاه کردم دیدم رفت روی
نیمکت نشست و منتظر تا کسی بیاد ، بعد یهو .........
___________________+_+_______________________
پارت بعد رو به شرط۸ تا لایک و ۱۰تا کامنت میزارم🤍بای.