?Who is the king

R.m R.m R.m · 1402/05/24 10:10 · خواندن 3 دقیقه

F2 p1

من دوباره برگشتم 🖐

سوار هواپیما شدن و برام دست تکون دادن
با اشک بهشون نگا میکردم و فریاد میزدم : نهههه ! سوار نشید ! ترو خدا نرید !
میخواستم بدوم سمتشون اما انگار یکی محکم منو سر جام نگه داشته بود
داد زدم : مامان ! بابا ! ترو خدا نرید !
اما دیگه دیر شده بود سوار هواپیما شده بودن  و هواپیما حرکت کرد 
بعد از چند دقیقه اعلام کردن ک سقوط کرده 
جیغ بلندی کشیدم : نهههههههه
یهو از خواب پریدم خاله کاگامی روی سرم نشسته بود
بلند شدم و محکم بغلش کردم
دستشو توی موهام کشید و گفت : عزیزم بازم خواب دیدی ؟
من : اره
کاگامی : اینطوری نمیشه، باید بری پیش یه روانشناس 
من : نه نه نمیخوام‌ فقط اینطوری میتونم پدر و مادرمو ببینم
لبخندی زد و گفت : عزیزم خودتم میدونی این خواب ها اصلا برات خوب نیست و ممکنه اخرش بهت اسیب برسونه 
من : بزار یکم دیگه بگذره و با نبود پدر و مادرم کنار بیام بعدش شاید یه فکری کردم 
به نشانه تأیید سرشو تکون داد و گفت : بیا پایین میخوایم باهات صحبت کنیم
من : الان میام 
از اتاق رف بیرون
منم بلد شدم دست و صورتمو شستم و لباسامو عوض کردم 
تو اینه نگاهی ب خودم انداختم 
یه روز دیگه بدون شما 
نفس عمیقی کشیدم و رفتم پایین 
عمو رو توی پذیرایی دیدم چشمام برق زد و گفتم : عمو ادرین !
ادرین : ابیگل !
(ادرین عموش نیست پسر عموی باباشه )
رفتم سمتش و بغلش کردم 
من : شما کی از امریکا برگشتید ؟
ادرین : یکم پیش رسیدم 
من : دلم براتون تنگ شده بود 
ادرین : منم همینطور اما ..... خبرای خوبی ندارم 
من : چیزی شده ؟
ب مبل رو به روش اشاره کرد و گفت : بشین 
خاله کاگامی و عمو ادرین هم رو به روم نشستن 
ادرین : میدونم الان تو دوران خوبی نیستی و هنوز نتونستی با نبود پدر و مادرت کنار بیای الان بیشتر از هر موقعی میخوایم کنارت باشیم اما ....
من : اما چی ؟
کاگامی : ما مجبوریم برای کارای شرکت برگردیم امریکا 
ادرین : و تو ...
من : من نمیخوام از اینجا برم میخوام تو پاریس بمونم 
کاگامی : ما نمیتونیم تو رو اینجا تنها بزاریم که 
من: اصلا نیازی نیست نگران من باشید من خودم میتونم تنهایی زندگی کنم الان دیگه ۱۹ سالمه !
ادرین : تو مطمعنی؟
من : اهوم
ادرین : الان به سن قانونی رسیدی و میتونم تمام سروت پدرت رو ب اسم خودت بزنم میتونی واسه خودت یه کسب‌و‌کار راه بندازی و هر وقت به چیزی نیاز داشتی من اینجام
من : خیلی ممنونم
ادرین : این خونه رو هم ب اسم خودت میزنم میتونی اینجا زندگی کنی
من : اما اینجا خیلی برای من بزرگه ، اینجا رو برای خودتون نگه دارید وقتی میاید اینجا خونه داشته باشید من واسه خودم یه خونه دیگه میگیرم 
ادرین : هر جور راحتی میتونی هر جا که دوست داری بمونی 
من : پروازتون کیه ؟ 
کاگامی : چند ساعت دیگه ، کم کم باید بریم 
من : از دستم ناراحت نشید اما من نمیتونم بیام اونجا 
ادرین : نه نیازی نیست نمیخوام خاطراتت برات تازه شه 
من : همینجا ازتون خداحافظی میکنم خیلی دوستون دارم 
کاگامی : ماهم همینطور عزیزم

 

 

 

2777 کاراکتر 

قسمت های اول یکم گنگ و نا معلومه 

لایک و کامنت فراموش نشه