عشق بچگی s2 p10 پایان فصل دوم

𝒩𝒾𝓎𝒶𝓎𝑒𝓈𝒽 𝒩𝒾𝓎𝒶𝓎𝑒𝓈𝒽 𝒩𝒾𝓎𝒶𝓎𝑒𝓈𝒽 · 1402/05/23 21:24 · خواندن 1 دقیقه

اومدم با پارت آخر فصل دوم

مرینت. من....لیدی باگم

آدرین. 🤣🤣🤣🤣 منم کتم 

مرینت. شوخی نمیکنم/ تیکی خال ها بیرون

آدرین. چ...چی

مرینت. داری میبینی من لیدی باگ

آدرین. پلک پنجه ها بیرون

لیدی باگ.  چیی تو واقعا کت هستی

کت. خب آره

مرینت. نه

کت. اگه تو لیدی باگ هستی پس تمام معجزه گر ها رو داری چون نگهبانی

لیدی باگ. خب آره

کت. واییییییییییی

مرینت. آدرین وای نه کت میگم فکرشو نکن من بهت نشون بدم

کت. تورو خدا

لیدی باگ. باشه وقتی برگشتیم

کت. مگه باهات نیاوردی

لیدی ‌باگ . نه باید میاوردم 

کت.‌ پنجه ها داخل

لیدی باگ. خال ها داخل

مرینت. نگفتی باید میاوردم 

آدرین. چیی تو اون چیز به این مهمی رو نیاوردی 

مرینت. چیشده

آدرین. آگه کسی پیدا بکنه چی

مرینت. کسی نمیتونه پیداش کنه

آدرین. میدونم تو خیلی باهوش

مرینت. بسه چمدونا رو جمع عزیزم

آدرین . بازم من همه کار هارو بکنم

مرینت.  خوبه خوبه خودتو آدم خوبه نکن بدو

یک ساعت بعد

امیلی. اول لوکا کجاست دوم شماها دوروز بیشتر اینجا نموندید بعد میخوایم برگردیم چرا

مرینت. اول لوکا اینجا نیست دومن مت عوضی اونو برد پاریس

تام. وای نه

مرینت. ما باید زود لوکا رک نجات بدیم

تیم(گابریل). اتفاقی نباید برا لوکا بیوفته چون زجر کشیدن ما باعث خوشحالی اون بی وجود مت میشه

مرینت. آره باید زود لوکا رو نجات بدیم  بریم سوار هواپیما بشیم

کاگامی. بریم خیلی خستم  ای کاش سریع تر  برسیم 

آدرین. ای تنبل

فیلیکس. جوجه رنگی تنبل می‌شود

کاگامی.  فیلیییییییییکس

فیلیکس. غلط کردم

دوساعت بعد

_____________________________________________

بقیه فردا