عشق اتشین❤️🔥p8
سلام
چطورید اومدم با پارت بعدی جدید باید آمارو ببریم بالا خیل بازدیدا زیاد شده بگذریم..
========================================
مرینت ماکارون ها را آورد کاگامی لباس هایش را عوض کرد و پیش مرینت نشست،
مرینت.اون پسره بود فلیکس میدونی کیه؟
کاگامی . نه ولی خیلی شیبه ادرین بود
مرینت.نه اون پسر خاله ادرینه مامان ادرین و مامان فلیکس دوقلو هستن و اینا هم شکل هم شدن
کاگامی . آها ولی پسر باحالی بود ازش خو ..خو.. خوشم اومد😊
مرینت. آها اوکیه میخوای بازم ببینیش
کاگامی. نههه یعنی چیزه آ..آ..آره
مرینت. باشه بابا فهمیدیم عاشق شدی فردا ی گردش تدارک میدم
کاگامی. ولی ..
مرینت.ولی نداره خودم ترتیبشو میدم تو بخواب خانوم عاشق😉😁
کاگامی. عاشقتم شب بخیر
کاگامی خوابید مرینت خودشو به خواب زد و بعد گوشیشو برد زیر پتو و به ادرین پیام داد کاگامی هم ازش خوشش اومده و....
چون ادرین منتظر جواب بود پس آن بود و گفت حله
ادرین به فلیکس smsداد گفت داداش حله ولی نباید تابلو بشه فردا بعد ظهر تو بیا پارک ...... مرینت و کاگامی هم میان اونجا دوباره همو ببینین ولی اینبار تنها....
فیلکس. ولی ...خ...خ...خب باشه
صبح روز بعد
مرینت از خواب بیدار شد و دید که کاگامی توی پشت بام اتاق مرینت نشسته و آسمان را نگاه میکنه
مرینت.عجب دردیه درد عاشقی تو چرا دیشت اینقدر وول میخوردی بچه نه خودت خوابیدی نه گذاشتی ما بخوابیم
کاگامی .ببخشید من دیشب اصلا خوابم نبرد همش به امروز فکر میکرد راستی من لباس ندارم باید بریم بیرون من لباس بخرم
مرینت.باشه حالا بیا پایین صبحانه بخوریم میریم
.........
مرینت و کاگامی به مغازه لباس فروشی گابریل رفتند
مرینت.سلام بابا
کاگامی. سلام آقا ی اگرست
.....
کاگامی و مرینت لباس خریدند و از مغازه بیرون آمدند
ادرین و فلیکس هم دیشب همین ماجرا را داشتند فلیکس تا صبح با ادرین چت میکرده و نذاشته که ادرین بخوابه آنها هم بعد از مرینت و کاگامی به مغازه پدر ادرین رفتند و لباس خریدند
بعد ظهر شد....
لباس مرینت👆🏻
ببخشید یادم رفت سرش را بکنم لباس ادرین👆🏻
لباس کاگامی👆🏻
لباس فلیکس👆🏻
========================================
برای پارت بعد۱۶۰بازدید۵کامنت۱۵لایک
بای بای