عشق بچگی s2 p9
سلام سلام همگی سلام
مکان گروگان
لیدی. ای بابا کت تو اینجا چیکار میکنی
کت.خب برام پنج بار آلارم کمک فرستادن
لیدی. برای منم
کت میگم بریم تو
لیدی. بریم
کاگامی. فیلیکس میگم من میترسم
فیلیکس. چرا میترسی من هواسم بهت هست
کت و لیدی باگ. اینجا چخبره
کاگامی. لیدی باگ کت شما انجایید
فیلیکس. خب برادر من و نامزدش رو اینجا گروگان گرفتن
کت. خب نقشه ایی چیزی دارین
کاگامی. ما اول با کلی برنامه ریزی تونستیم تبنجارو پیدا کنیم . بعد باید یکی نفر که فیلیکس باشه به عنوان دادان پول به گروگان ها بره داخل و پست سرش لیدی باگ و کت باید با اون بادیگارد ها یا بهتره بگم کله گنده ها بجنگند
لیدی باگ. نقشه عجیبیه ولی خوب کی این نقشه رو کشیده
کاگامی. مرینت نامز برادرم . به داداشم افتخار میکنم که همچین انتخابی داره
لیدی باگ یه لبخندی زد. بسیار خب برین کارمون رو انجام بدیم کت تو از پنجه بُرنده استفاده نکن
کت. باشه میو
لیدی باگ. مسخره بازی در نیار کت
فیلیکس رفت داخل پشت سرش ابر قهرمان ها میجنگیدند وقتی به قسمت اصلی اونجا رسید متوجه شد اونجا فقط زویی هست و لوکا نیست فیلیکس دست زویی رو باز کرد ولی لوکا اونجا نبود
زویی. اومدید لوکا هم هست
فیلیکس. متاسفامم اونا لوکا رو جایی دیگه گروگان گرفتن
زویی. نه لوکا
کت. بسه حالا بریم تا سرو کله مت پیدا نشد
فیلیکس. بریم
نیم ساعت بعد
زویی. ممنونم نجاتم دادید
کت لیدی فیلیکس کاگامی. ممنون
فیلیکس. کت من یه سوالی داشتم تو مت رو از کجا میشناسی که من راجب بهش چیزی نگفتم
کت. عع عع خودتون گفتید یادتون نیست
فیلیکس. نه.
کت. بگذریم برید خونه ماهم باید بریم پاریس
فیلیکس کاگامی زویی. باشه خداحافظ
خونه
مرینت. چیشده لوکا کجاست
فیلیکس. آخه آخه
مرینت. بگو لوکا کجاست
فیلیکس. خب یکجای دیگه بود
زویی. خب اون تو پاریس هست وقتی من رو گروگان داشت گفت لوکا تو پاریسه و تا مرینت شک نکنه
مرینت. وای همه جمع کنید باید بریم پاریس آدرین تو یه لحظه نرو کارت دارم
مرینت. میخوام یه حقیقت رو بهت بگم من من..
آدرین. حامله ای
مرینت . اوسکل ما اصلا ازدواج کردیم یا رابطه ای داشتیم
آدرین. نه خب
مرینت. من ......
______________________________________________
بفرما