
معجزه عشق بین منو تو4p

های این پارت ۴ بپر ادامه..............
_______________________________________-_-______
که دیدم مرینت موهاش رو باز کرده و خیلی پسر کش شده
و یه لحظه قلبم شروع کرد به تند تپیدن و مطمئن شده بودم
که عاشقش شدم به مرینت گفتم که مرینت میخوام یه چیزی رو بهت بگم
مرینت:چی میخوای بگی؟؟
آدرین:میگم که...................من احساس میکنم.....که نه واقعا من عاشقت شدم
مرینت:ت..تو....چی گفتی؟؟
(بچها از این بعد علامت مرینت+هست و آدرین _این هست)
_:گفتم من.... عاشقت شدم
+:تو عاشق من شدی ؟؟
_:گفتم آره که یهو دیدم زد زیر گریه منم گفتم مرینت چی شد
اگه تو دوست نداری من عاشقت باشم خوب منم عشقم رو
بروز نمیدم اگه این ناراحتت میکنه
+:نه...نه!این طور نیست
_:اشکاش رو از روی گونه هایش پاک کردن و از چونه ش
گرفتن و گفتم اگه این طور نیست پس چطوره؟؟؟؟
+:آدرین اشکام رو پاک کرد و چونه ام رو با دستش بالا گرفت
و مجبورم کرد بهش نگاه کنم ، بعد هم بهم گفت اگه این طور
نیست پس چطوریه؟؟؟منم بهش گفتم: من باورم نمیشه که
این حرف رو از تو میشنوم آدرین .........و خیلی آروم داشت
می اومد سمتم که فهمیدم میخواد بغلم کنه منم سریع خودمو انداختم تو بغلش و تو بغلش نمی دونم چرا احساس کردم منم
دارم عاشقش میشم بعد یهو یاد...............
______________________________________________