
تناسخ دوباره ما ❤️🔥P5

برید ادامه مطلب و داستان رو بخونید 😊👇🏻
_________________________________
شروع داستان: وقتی دیدم کتابم بسته شد آدرین بالای سرم بود توی دستش که بالای سرم بود کتاب و اون یکی دستش که دستکش مردونه ای داشت رو میز بود و در حالی که قرمز شده بود :دقیقا میخوای به چه کسی هدیه بدی ؟ مرینت :کسی هست که خودت هم میمیشناسیش "ذهن آدرین:نکنه میخواد به اون هیسن ع*و*ض*ی آویزون بشه ؟!🤨 *و حرف های مکس داخل پارت قبلی رو به یاد اورد*" آدرین با داد:نکنه میخوای دویاره آویزون همچین مرد ا*ح*م*ق*ی بشی ؟؟ با شتاب بلند شدم که باعث برخورد کتاب به سرم شد البته دردی نداشت مرینت با صدای آروم درحالی که از خجالت قرمز شده بود: نه اون فقط پدرمه 🤕 (دیگه هر وقت این علامت" رو میزارم و کنارش قلب میزارم و اسم مینویسم خودتون بدونید چیه ) "💚 آدرین: خب پس فقط پدرشه" روش برگردوند و قرمز شد . چند وقت پیش داخل کمد این دختر 2 تا دکمه سر دست آبی همرنگ چشم های لوکا پیدا کردم که روش یک نامه بود ✉️: برسد به دست معشوقه عزیزم لوکا آلبرت هیسن 💎. برای همین هم من میخوام این آویز رو به همراه این دکمه های سردست به پدرم بدم تا از من ناراحت نشه . مرینت:به نظرت پدرم از این دکمه ها خوشش میاد یا نه ؟ وقتی نشونش دادم و شروع کردم به نامه عذر خواهی:سلام پدر عزیزم من مرینت آدری فلوین در ماه آوریل در روز 25 این آویز را پیدا کردم و میخواهم این دکمه های سر دست را به شما هدیه بدهم . آدرین:داری چیکار میکنی ؟. بعد نگاهی به نامه ام انداخت . آدرین:حالا لازم هست این نامه رو بنویسی ؟ به نظرم لازم نیست پدرت همینجوری هم خیلی تو رو دوست داره . مرینت:ولی این یک نشانه احترام به افراد هست . پس تا وقتی که بر میگردم همینجا بمون و صدایی از خودت در نیار و اگر کسی هم اومد برو داخل کمد قایم شد تا بعد 👋🏻 وقتی ازش خداحافظی کردم و به سمت دفتر پدرم رفتم از اونجایی که پدر خودش رو داخل کار غرق میکنه حتما تا اومد میره داخل اتاق کارش♟️ وقتی یک دفتر کار پدرم رو دیدم نوشته بود :نامزد های ازدواج ✍️ دکمه های سر آستین از دستم ول شد که دور یک اسم خط کشیده شده بود :آدرین کاسین آشت!!!!! این که اسم ولیعهده این اینجا چی میخواد؟ بعد از اون همه چیز ها که بین ما رد و بدل شد فقط ستون های این خانواده بوده که مثل توپ به هم دیگه پاس کاری میکردیم .اون میخواد تنها دخترش ازدواج سیاسی با ولیعهد داشته باشه 😞 بعد جعبه و آویز رو برداشتم و فهمیدم که اون اصلا منو دوست نداره
⚡️ فلش بک ⚡️
توماس:دِرک (اسم سر خدمتکار دوک) اسم نامزد های ازدواج چی شد ؟ دِرک :قربان بفرمایید . لیست اسم ها: سر برومیر (شوالیه فلوین)💂🏻 لرد لویین (پسر کنتس روزایا)👩🏻🦳 آدرین کاسین آشت (ولیعهد این امپراطوری)👱🏻 توماس :دِرک اسم این رو از لیست حذف کن . و بعد دور اسم ولیعهد خط کشید .پس این فقط یک سوءتفاهم ساده بوده که دِرک یادش رفته بوده اسم رو حذف کنه ......
خب چون کم بود برای حمایت های کم تون هست اگه حمایت کنید بیشتر میزارم قراره هیجانی بشه پس منتظر فردا باشید