وبلاگ لیدی باگ

سلام🖤🤍اینم از پارت 2...بپر ادامه

_______________________________________________
که دیدم همون پسر تازه وارده که اسمشم آدرین هست بغل
دست من نشسته 
آدرین: دیدم معلم یه دختره رو داره دعوا می‌کنه که اسمش
فکر کنم مرینت بود ،و بعد هم اومد پیش من نشست به نظر 
دختر خوبی بود یکمی هم بانمک و خیلی هم خوشگل بعد یهو
دیدم داره به من نگاه میکنه که یهو یه حس عجیبی بهم
دست داد حس کردم دارم عاشقش میشم ولی خودمو به اون
راه زدمو گفتم سلام من آدرین آگرستم فکر کنم تو هم مرینت 
هستی؟؟؟
مرینت: یهو ناخداگاه نگاش کردم که بهم گفت سلام و خودشو
بهم معرفی کرد و در آخر گفت توهم مرینت هستی؟منم در
جوابش گفتم که سلام ، آره من مرینت دوپن چنگ هستم.
آدرین: اون هم خودشو بهم معرفی کردو منم بهش  گفتم
موافقی زنگ خورد باهم بریم حیاط؟؟؟؟
مرینت: بهم گفت که زنگ خورد میای باهم بریم حیاط،منم 
بهش گفتم بزار ببینم تا اون موقع چی میشه شاید با آلیا 
برم و لی خوب فکرامو میکنم.
زنگ خورد و دیدم آدرین گفت خوب فکرا تو کردی؟؟منم گفتم 
وایسا ببینم آلیا چی میگه (راستی همون طور که همتون آلیا 
رو میشناسیدش آلیا دوست صمیمی مرینت هستش) رفتم 
آلیا و بهش گفتم اون پسره آدرین بهم گفت که میای زنگ رو با 
باهم باشیم منم گفتم باید به دوستم آلیا بگم ببینم چی میشه
آلیا:وای دختر اینکه عالیه که اون به تو این پیشنهاد رو داده
می‌دونی اون کیه....................
______________________________________________
عه این پارتم تمومید...... تا پارت بعد بای🖤🤍