معجزه ی عشق ♥️20p

✨𝙼𝚊𝚑𝚍𝚒𝚜✨ ✨𝙼𝚊𝚑𝚍𝚒𝚜✨ ✨𝙼𝚊𝚑𝚍𝚒𝚜✨ · 1402/05/21 14:21 · خواندن 2 دقیقه

برید ادامه ی مطلب ❤️‍🔥

 

 

 

 

نفس عمیقی کشیدم و گفتم: هوففف خیالم راحت شد! دستم رو زدم رو شونه های آدرین و رفتم که آدرین دستمو گرفت و باعث شد متوقف شم!
-)نمیتونی بمونی! اینجا خطرناکه آدمای عوضی زیاد میان اینجا و مثل گرگ دنبال دخترای تنهان! برو خونه.

+)باشه فقط تشنمه باید برم آب بخورم و بعد برم.
-)باشه بیا دنبالم.
رفتم دنبالش و دوباره وارد بار شدیم...


-)روی این میز آبمیوه ،آب و هر نوشیدنی دیگه ای هست آب بخور و سریع از اینجا برو!
+)از روی میز یه شربت برداشتم و سر کشیدم!

 

 


آدرین 

 


سرمو برگردوندم و دیدم مرینت داره ویسکی رو سر می‌کشه {ویسکی یه نوع مشروبه}
-)نه مرینت اونو نخور!!!!!!!!
+)تلخه! این چه شربتیه؟؟؟؟
-)شربت نیست مشروبه! حالا نمیتونی رانندگی کنی
+)اما من فقط یک گلس خوردم
{گلس لیوان های شراب خوریه🍷}
-)ویسکی خوردی! تاثیرش زیاده. من رانندگی میکنم.
دیدم مرینت داره با لبخند تلو تلو میخوره!
+)تو خودت مست.....
(بومممممممم) دیدم مرینت زمین خورد.
دویدم سمتش .......
-)مرینت حالت خوبه
با لبخند از روی مستی بهم گفت: عالیم!!!!

 

مرینت رو سوار ماشینش کردم و گذاشتمش صندلی عقب. خودم هم جلو نشستم تا رانندگی کنم. یکم سرم گیج می‌رفت ولی مجبور بودم مرینت رو ببرم. استارت ماشینو زدم و رفتم ..............

 

بعد از بیست دقیقه رسیدم خونشون 
-)مرینت رسیدیم.
سرمو برگردوندم و دیدم مرینت خوابش برده!
آروم بغلش کردم که یه تکون ریز خورد! خدارو شکر بیدار نشد . زنگ خونشون رو زدم و خانم چنگ درو باز کرد.....
~)سلام آدری....
با دیدن مرینت توی دستم با تعجب بهم نگاه کرد.. لبخند مسخره ای زدم و گفتم: مرینت توی ماشین خوابش برد برای همین.....
~)نیازی به توضیح نیست بیا تو
وارد خونه شدم و آقای دوپن رو دیدم. سلام آرومی بهش کردم و اون با چشمای گرد بهم نگاه کرد که باعث شد معذب شم...
~)اتاق مرینت بالاست
-)ممنون خانم چنگ
از پله ها بالا رفتم و رسیدم به اتاق مرینت 
مرینتو گذاشتم روی تخت و یکم به اتاقش نگاه کردم اتاقش نسبتا بزرگ بود و تقریباً مرتب بود . از پله ها پایین اومدم که آقای تام گفت: بشین روی مبل آدرین باهات دو کلام حرف مردونه دارم!
-)بله حتما
رفتم روی مبل های پذیرایی نشستم
™)چیزی که می‌خوام بگم درباره ی مرینته!

 

 

شرط پارت بعد:۳۰کامنت ۲۰لایک❌🔪🩸