new world 🌍p48
مرینت با میراکلس طاووس یه سنتی مانستر از خودش درست می کنه سنتی مانستر مرینته ساختگی بود، امروز قرار بود مرینت بمیره ولی این چیزی بود که بقیه فکر می کردن مرینته واقعی امروز قرار بود برای چند سال بره توکیو پایتخته ژاپن
مرینت سنتی مانستر هارو مخفی می کنه مرینت امروز شرکت نرفته بود و امروز می خواست برای آخرین بار پیشه بچه هاش و آدرین باشه ولی آدرین باید می رفت و نتونست امروز رو پیشه مرینت باشه
مرینت از اتاق رفت بیرون و هوگو و ِِِِِِِِ اما رو برای آخرین بار بغل کرد و بوسید
مرینت حتی به آلیا هم نگفته بود می خواست چیکار کنه ، مرینت ِاما و هوگو رو برداشت و داخل ماشین گذاشت و اونارو داد به امیلی به بهونه ی خرید بچه هاش رو پیشه امیلی گذاشته بود برای آخرین بار به بچه هاش با یک لبخند غمگین نگاه کرد و بعد رفت
مرینت فقط به یه نفر گفته بود که می خواست چیکار کنه اونم بخاطر اینکه مجبور بود به استاد سوهان گفته بود چون باید جعبه میراکلس هارو با خودش می برد مرینت به استاد سوهان گفته بود که به بقیه بگه که لیدی باگ به یه شخص ناشناس نگهبانی جعبه میراکلس رو داده و اون شخص هیچ وقت خودش رو نشون نمیده
مرینت از دور درحال تماشای مرگ ساختگیش بود مرگ ساختگی مرینت درست جلوی شرکته آدرین و پنجره اتاقه آدرین بود
آدرین داخله اتاقش بود که یهو چشمش به پنجره می یوفته آدرین می بینه یک ماشین با سرعت به سمته مرینت ( مرینته ساختگی) میره و با مرینت برخورد می کنه آدرین بعد از دیدن این صحنه با ترس و خیلی سریع از شرکت میره بیرون و به سمت مرینت میره ولی وقتی میرسه اون ماشینی که به مرینته ساختگی زده بود رفته بود
آدرین با ترس به مرینت نگاه می کنه و با ترس اسمش رو فریاد می زنه : مرینت تروخدا بلند شو
آدرین مرینته ساختگی رو برمی داره و می زاره داخله ماشینش و با سرعت به بیمارستان میره
مرینت وقتی می بینه همه چی همون چیزی که می خواست شده از اونجا میره و میره فرودگاه برای رفتن به توکیو
آدرین تو راه همش مرینته ساختگی رو نگاه می کنه و با خودش حرف می زنه
آدرین : تو نمی تونی تنهام بزاری تو باید بمونی لطفا تنهام نزار
آدرین بالاخره به بیمارستان میرسه و به سمته پرستار ها میره
ولی آدرین از جواب پرستار ها نابود شد پرستار ها به آدرین گفتن مرینته ساختگی ُمرده
تموم شد این پارت شرط نداره