همیشه عاشقتم (پارت۸)

다삼🧚‍♀️ 다삼🧚‍♀️ 다삼🧚‍♀️ · 1402/05/18 22:19 · خواندن 1 دقیقه

معلوم نی فازم چیه یه دقیقه نگذشت که دارم پارت میدم 😐

ادرین: هیچی امروز نوبت اون بود که خونه رو مرتب کنه 😁من: فقط بخاطر تمیز کردن خونه😐آدری:آری من: آها ادری: خوب راستی تمرین من:آها اونو ول کن پروژه ادرین:آها بریم (تعجب گردین که پروژه تو پارت های قبلی وجود نداشت یعنی نگفتم نمد یکدفعه به سرم زد دیگه راه نداشتم😁😐)شروع کردیم که پروژه رو انجام بدیم (خودتون یه فکری کنین حوصله ندرم توضیح بدم) خوب پروژه تموم شد و من هم آمدم خونه من: الی من اومدم الی: خوش نیومدی من:گاو رفتم تو اتاقش الی: هوی گاو اینجا طویله نیست تا که اینجوری بیایی بقیه هم اتاق الی بودن من: شاید بود بیشتر که اینجا گاوه الی:باشه باو اینجا گاو داری میدونی اگه یه دونه گاو گم بشه چی میشه من:هیچی تو رو میزاریم جاش الی:خفه چیه من: غذا درست نکردی الی: یبار تو درست کن من:بلد نیستم😎😏 الی: یه تخم مرغ ساده درست کن قیافه رفیقام و الی:😎🥳 و قیافه من:😑الی:حالا هم بود بدو برو درست کن من:الی رحم کن الی:من رحم کردم که اونقدر پرو شدی 

بای بچه ها راستی مهسا دسترسیمو به گفتمان باز کن😥😥لطفا