پرواز با بال خیال P18

发讨厌🌹 · 19:54 1402/05/15

سلام خیلی عذر میخوام نبودم اصلا حالم خوب نیست الانم خوب نیستم ولی گفتم بیام و حال شما رو خوب کنم .

برو ادامه.....

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>

مرینت : 

صبح بیدار شدم دیدم آدرین نیست یکم نگران شدم پاشدم رفتم تو حال دیدم اونجا هم نیست کل خونه رو گشتم ولی نبود به گوشیش زنگ زدم  لایلا برداشت 😱 خیلی تعجب کرده بودم بهم گفت : ای دختره عو*ضی به آدرین من کاری نداشته باش اون مال منه اون من رو دوست داره 😡 همونجا شستمش گذاشتم کنار گفتم : آدرین تو ، تو اون از تو بدش میاد یا میاریش یا وقتی اومدم با چا*قو میام سراغت 😤 تلفن رو قطع کردم و بعد زنگ زدم به مکس سریل خودش رو رسوند 😎 بعد ازش خواستم تا آدرس گوشی آدرین رو بزنه و با مارکاف آدرس رو زدن 👍 بعد زنگ زدم پدر شوهرم ( عشوه نیا لامسب😡 ) اونم اومد دنبال من و باهم رفتیم من یه چا*قو دستم بود رفتیم داخل من رفتم دست و پای آدرین رو باز کردم و رفتم سراغ لایلا بهش گفتم : بهت گفته بودم آدرین مال منه اون الان داماد منه منم عروسشم یک بار دیگه تو زندگیمون دخالت کنی نابودت میکنم بعد رو دستش با چاقو یه علامت گذاشتم و گفتم : این واسه اینکه یادت باشه دفعا بعدی رگت رو میزنم فهمیدی هرو*مزا*ده و بعدم رفتم تو بغل آدرین و باهم رفتیم خونه 

آدرین : 

من دیگه خسته شده بودم 😢 همش یه اتفاق میشه یه روز راحت باشیم ( نه عزیزم نمیشه😉)من که بچه نبودم تونست بدزدتم 😠 دیگه واقعا کفری شدم 😡 رفتیم خونه و به مرینت گفتم آماده شو ناهار میریم بیرون رفتیم من رفتم سفارش بگیرم : 

پیتزا 🍕

قارچ سوخاری 

مرغ سوخاری 🐔

پاستا  🍜

سیب زمینی سرخ شده 🍟

سفارش دادم و اومدم( خوش به حالت )

ناهار رو خوردیم و رفتیم خونه ساعت 7 شده بود مرینت میخواست شام بذاره نذاشتم زنگ زدم 

چلو کباب 

چلو گوشت 

ماهی 

جوجه

سفارش دادم و فیلم ترسناک گذاشت اسمش شب مردگان زنده بود ( بچه ها کسایی که به فیلم ترسناک علاقه دارن باید این رو ببینن 96% ترسناکه و کسایی که دیدن بگن من میخوام ببینم )  و وقتی تموم شد رفتیم و خوابیدیم .

خیلی خیلی عذر میخوام کم بود گفتم حالم خوب نیست 

بای