تولد دوباره پارت اول

♥🌺안나 ♥🌺안나 ♥🌺안나 · 1402/05/14 21:46 · خواندن 3 دقیقه

مهسا حجم کاور زیاده نمیتونم بزارمش میتونی کمک کنی؟ 

*برج ایفل:

من(لیدی‌باگ): کت‌نوار... نه...

کت‌بلانک، در واقع کت‌نوار، و در اصل آدرین، نابود شد... نمی‌تونم باور کنم... اون با قدرت کاتکلیزم خودش از بین رفت... هاک‌ماث... اون این کار رو کرد... کاتکلیزم کت‌نوار رو روی خودش خنثی کرد... نمی‌تونم ببخشمش...!

محکم یویوم رو به سمتش پرتاپ می‌کنم و اون دو متر به عقب پرتاب می‌شه. به سمت آدرینی که حالا فقط یه مشت پودره شیرجه می‌زنم. اشکام سرازیر می‌شن و من با حس عذاب‌وجدان و شکستن قلبم دستامو روی گونه‌های آدرین می‌ذارم. داره جلوی خودم، منه مرینت، منه لیدی‌باگی که همیشه کت‌نوار رو از خودم می‌روندم، پودر می‌شه.  هاک‌ماث از جاش جم نمی‌خوره و وقتی سرمو بالا میارم تا خشممو خالی کنم؛ می‌بینم... نه؛ این امکان نداره! نمی‌تونه این، اون باشه! گابریل اگرست، پدر آدرین، نمی‌تونه هاک‌ماث باشه! نمی‌تونه! اما وقتی می‌بینم چطوری لرزون با زانو خودش رو روی زمین می‌کشه و دستشو به سمت آدرین دراز کرده... می‌فهمم که اون هاک‌ماثه. کسی که پسرشو کشت.. کسی که عشق منو کشت ... کسی که...

یویوم رو توی دستم می‌فشرم. به چیزی که لاکی‌چارمم بهم داده خیره می‌شم؛ یه یویو شبیه یویوی خودم؛ با این تفاوت که جادویی نیست و اسباب‌بازیه! به جای خالی آدرین خیره می‌شم و به پدرش که چطوری زجه می‌زنه. با نفرت بهش نگاه می‌کنم. از خودم هم متنفرم. من همیشه کت‌نوار رو پس می‌زدم. من باعث شدم کت‌نوار آکومایی بشه...
می‌دونم که آدرین هیچ‌وقت بر نمی‌گرده... اما همین یه شانسو دارم و بهش امید بستم: +میراکلس لیدی‌باگ!

چشامو بستم... می‌ترسم ببینم آدرین، اون کت‌نوار شوخ‌طبع و اون‌ کت‌بلانک سرد و بی‌روح، دیگه اینجا نیست. آروم لای چشمامو باز می‌کنم. آدرین رو نمی‌بینم... دور خودم می‌چرخم... نیست.... نیست. آدرین نیست. با گریه فریاد می‌زنم:‌ آدرین؟ آدرین؟ کت‌نوار... کجایی؟ خواهش می‌کنم خودتو نشون بده و بگو که اینم یه شوخی دیگه‌ست... قول می‌دم اگه برگردی، دیگه‌ پست نزنم. قول می‌دم... خواهش می‌کنم... آدرین...!
به زانو می‌افتم و می‌گم:‌ +اسپاتس‌آف...




من(مرینت): +استاد. من دیگه نمی‌تونم لیدی‌باگ باشم...
-اما مرینت...!
+ نه استاد... من.. من مرتکب اشتباه بزرگی شدم. اگه اون‌موقع بیشتر سعی می‌کردم؛ الان آدری... کت‌نوار زنده بود... در ضمن، هویتم هم فاش شده!
-مرینت! تو در رابطه با مرگ آدرین اشتباه نکردی! تا جایی که تونستی وظیفت رو به خوبی انجام دادی و اگه می‌خوای عشقت در دنیای دیگه خوشحال باشه، باید لیدی‌باگ بمونی! هویت تو فقط برای هاک‌ماث فاش شده و هویت هاک‌ماث فقط برای تو...


گوشواره‌هام رو در آوردم و روی میز گذاشتم. به سرعت از خونهٔ استاد فو بیرون اومدم و دوون‌دوون به خونمون رفتم. پدر و مادرم با تعجب گفتن: + چی شده مرینت؟
اما من بدون هیچ توجهی توی اتاقم رفتم و بلند زدم زیر گریه. ولی صورتم رو روی بالشت گذاشتم تا صدای هق‌هق‌هام بیرون نیاد. نمی‌تونم باور کنم که کت‌نوار، آدرین بوده و آدرین، کت‌نوار! یعنی در تمام مدتی که اون سعی می‌کرد بهم نزدیک‌تر بشه؛ اون گل‌هایی که بهم می‌داد... به تیکی و پلگ فکر می‌کنم. اینکه چرا سعی نکردن ما رو به هم برسونن؟ اونا که می‌دونستن... ولی حق دارن. اونا نمی‌تونستن...

همون‌قدر که پدر آدرین در مرگش مقصره، منم مقصرم. من باعث شدم کت‌نوار شرور بشه. من با پس زدن و ناامید کردنش، اونو کشتمش... عذاب‌وجدان دارم. ولی بدتر اینکه... اینکه با این عشق چی‌کار کنم؟ آدرین...