time travel P4

kastel kastel kastel · 1402/05/14 16:02 · خواندن 6 دقیقه

سلام به همگی اگر پارت های قبل رو نخوندین می تونید از طریق برچسب اونا رو بخونید یا سرچ کنید time travel خب بریم ادامه مطلب

نینو در خونه رو باز کرد و گفت:دستگاه رو اوردم.

آدرین:خوبه کار ما هم دیگه داره تموم میشه بیارش.

نینو دستگاه رو برو پیش آدرین که صدای جیغ لایلا اومد اونا سریع رفتن سمت لایلا اون روی زمین زانو زده بود به رو به روی اون نگاه کردن در کمد باز بود و فیلیکس با بدن خونی افتاده بود روی زمین ترسیدن و رفتن بالای سرش نفس نمی کشید نینو با نگرانی و دستپاچگی شماره پلیس رو گرفت و به اونا خبر دادبالای سر نینو جمع شده بودن اسلپی رفت بالا سرش و گفت:فیلیکس مثل دو مقتول کشته شده قاتل اونا با فیلیکس یکی بوده به نظر میاد که اون قاتل یکی از شما رو می شناسه که فیلیکس رو اورده و داخل کمد گذاشته روی بدن فیلیکس یه صورت خندان و کلمه V و 12 حک شده داخل اینکه اون یه روانی هست شک نیست درباره کلمه V مطمئن نیستم و 12 همی می تونه به زمان اشاره کنه اما برای چه چیزی معلوم نیست.

پلیس اومد و زنگ خونه رو زد آدرین شده شده بود بلند شد و با یه قیافه ترسیده به طرف در رفت و در رو باز کرد پلیس ها اومدن داخل و به فیلیکس نگاه کردن و حرف اسلپی رو تکرار کردن و گفتن:یه خونه به شما داده میشه تا پایان تحقیقات پلیس داخل اون خونه زندگی کنید فعلا باید این خونه رو دست نخورده باقی بمونه و یه کارت به اونا میده و میگه:برای اینکه صدمه روحی نبینید پیش این روانشناس برید.

آدرین با صدای ترسان و ناراحتی گفت:من فکر می کنم که اون قاتل از اطرافیان من باشه همه کسایی که مردن رو من قبلا دیدم یا می شناختم.

_چی دیگه ای نمی دونید؟

آدرین در حالی که به فیلیکس خیره شده بود به نشانه نه سرش رو تکون داد.

_خیلی ممنون این می تونه کمک زیادی بکنه کسی رو داخل ذهن ندارید که قبلا به اون بدی کرده باشین؟

آدرین:نه من خیلی با فامیل و بقیه ارتباط نمی گرفتم بیشتر دیگران به سمت من اومدن که باهاشون دوست شدم لطفا به زنش نگین اون الان باردار هست.

_بقیه چیز ها رو به پلیس بسپارید وسیله ای دارید الان بردارین و برین بیرون.

آدرین بدون برداشتن وسیله ای از خونه بیرون رفت و به زمین خیره شده بود اگر ماشین زمان رو ازش نگرفته بودن به زمان عقب بر می گشت اما الان کاری نمی تونست بکنه میره داخل خیابون که نینو با لایلا میان دنبالش لایلا حالش خوب نبود.

نینو:دستگاه رو داشتی فراموش می کردی قصه خوردن فایده نداره الان فقط با پیدا کردن قاتل می تونی انتقام فیلیکس رو بگیری.

آدرین بدون توجه به اون به راهش ادامه میداد اصلا نفهمیده بود که نینو داره با اون حرف می زنه نینو رفت جلو اون رو گرفت و گفت:اصلا گوش میره من چی میگم؟

آدرین به خودش اومد و گفت:چیزی می گفتی؟

نینو:دیگه نمی تونی کاری برای فیلیکس بکنی فقط باید اون قاتل رو پیدا کنی تا انتقام اون رو بگیری تو که نمی خوای این بلا سر مرینت هم بیاد.

آدرین به سفر در زمانش فکر کرد و بعد از چند دقیقه سرش رو بالا برد و گفت:سریع اون فاش رو به دستگاه وصل کن به بلندترین برج شهر میریم تا بتونیم همه شهر رو چک کنیم امروز باید قاتل رو پیدا کنیم لایلا رو پیش اون روانشناس ببر حالش خوب نیست من میرم پنت هاوس بلندترین برج پاریس رو برای چند وقت بگیرم.

نینو باشه لایلا رو اونجا می زارم و سریع میام.

آدرین:نه می ترسم که دوباره...

نینو:باشه پس بهم زنگ بزن.

آدرین به سمت یه یه برج بلند رفت خوب بود که بلندترین برج یه هتل بود سمت لابی ن رفت و گفت:سلام آقا پنت هوس رو می خواستم.

_ببخشید قربان پنت هوس امشب گرفته شده.

آدرین:کی می تونم پنت هوس رو بگیرم؟

_فردا صبح خالی میشه.

آدرین یکم فکر کرد و گفت:طبقه پایینش واحد خالی هست.

اون به دفترش نگاه می کنه و میگه:بله یه واحد خالی داریم اگر می خوای همین الان آماده هست.

آدرین:بله ممنون میشم.

اون یه کلید به آدرین میده و میگه:تا کی هستید؟

آدرین:فقط چند ساعت.

_آقا که می خواستید برید حساب می کنید فعلا می تونید برید امیدوارم لحضات خوشی رو سپری کنید.

آدرین تشکر می کنه و میره به سمت واحدش در رو باز می کنه و میره داخل و دستگاه رو روشن می کنه برای چک کردن همه شهر چند ساعت زمان میبرد بعد از چند ساعت کار دستگاه تموم شد آدرین رفت و اون رو چک کرد نصف بیشتر آدم های شهر داخل حالت قرمز بودن با تعجب به نینو زنگ زدو بعد چندتا بوق جواب داد.

نینو:سلام نتیجه چی شد؟

آدرین:نصف بیشتر مردم داخل حالت قرمز هستن.

نینو:چطوری؟

آدرین:فکر کنم به خاطر قتل های اخیر سلامت ذهنی همه تغییر کرده و استرس مرگ اطرافیانشون باعث شده که بیشتر مردم قرمز بشن.

نینو:یعنی هیچ نتیجه ای نگرفتیم؟

آدرین:نه خیلی عجیبه همین الان چند نفر دیگه هم قرمز شدن.

نینو:خوب نگاه کن کسی قرمزتر هست؟

آدرین نگاه می کنه یه نفر همینطوری داشت پررنگ تر میشد سریع به نینو گفت:یه نفر نزدیک همون روان پزشکی هست که داره پررنگتر و پررنگتر میشه.

نینو سریع رفت بیرون و به اطراف نگاه کرد و گفت:کجا؟

آدرین:اون آدم کلا محو شد.

نینو:یعنی چی؟

آدرین:نمی فهمم!

نینو داخل کوچه پس کوچه ها رو نگاه می کنه یه نفر روی زمین افتاده بود میره بالای سرش و به اون نگاه می کنه اون آدرین بود!گوشی از دستش می افته آدرین از پشت خط همش اسم نینو رو صدا می کنه اما جواب نمی شنود نگران میشه و سریع میره و پول هتل رو میده و به سمت روان پزشکی میره که نینو رو می بینه میره به سمت نینو که اون جنازه رو می بینه با دیدن خودش خیلی می ترسه و روی زمین می افتاد و به عقب میره صداش بالا نمیومد نینو به اون نگاه می کنه چشماش از ترس درشت شده بود با ترس به آدرین نگاه می کنه و میگه:ت..تو..کی ه..هستی؟

امیدوارم از این پارت خوشتون اومده باشه تا پارت بعدی با لایک و کامنت همایتم کنید😍😍