پرواز با بال خیال P16

ファティ👑 ファティ👑 ファティ👑 · 1402/05/11 15:15 · خواندن 2 دقیقه

سلام 

برو ادامه.....

###############################

از زبان نویسنده : 

صبح هردوتاشون باهم بیدار میشن ( چه عجب ) بعد پامیشن و میرن صبحونه بخورن که مرینت آخر سر حرف دلش رو میخواد بزنه که ...

زنگ در میخوره زینگ زینگ 

مرینت: 

پاشدم برم در رو باز کنم در رو باز کردم دیدم تاسوگارس ( وات......د ..... با انیمه خانواده جاسوس ترکیب شد ) گفت میای بریم سینما آدرین اومد و گفت با همسر من چیکار داری که یهو نقاب رو برداشتن نینو و آلیا بودن گفتن نه خوشمون اومد غیرتی هستی گفتن که سریع آماده شید بریم سینما انیمه خانواده جاسوس رو ببینیم ما هم سریع آماده شدیم و رفتیم و نشستیم فیلم دیدیم وقتی تموم شد ...

فلش بک به زمان رفتن ...

آدرین : من باید ازش درخواست کنم .

مرینت : من باید ازش درخواست کنم .

فلش بک به وقتی که اومدن خونه ...

آدرین : 

لباس هامون رو عوض کردیم و مرینت رو بردم و نشوندم رو یه مبل و بهش گفتم که : من یکم میترسم از این حرف ولی من من بچه میخوام 

مرینت : 

تا گفت من جا خوردم و بهش گفتم نه و اصلا این حرف رو نزن ( چرااااااا ؟؟!!) آدرین گفت پرا منم گفتم بعد از عروسی 

_ خب یعنی بعد از عروسی 

+ آره 

_ خب کی عروسی بگیریم 

+ من خودم دیزاین رو میچینم 

_ باش 

بعد هم رفتیم و شام خوردیم و خوابیدیم 

( فکر کردید پایان پارته نه ادامه داره ....)

مرینت : 

وقتی خواب آدرین سنگین شد پاشدم و رفتم تغییر شکل دادم و با پیشی تماس گرفتم 

آدرین : 

پاشدم دیدم حلقم داره نور میده یعنی لیدی بهم احتیاج داره آروم پاشدم و رفتم ( اصلا هم انگار نه انگار مری نیس ) تغییر شکل دادم و رفتم 

مکالمه ان دو : 

+ سلام پیشی

_ سلام بانوی من

+ به من نگو بانوی من 

_ باشه باشه ببخشید

+ واقعا

_آره 

+ خیلی وقت بود هم دیگه رو ندیده بودیم پیشی میشی 

_ آره واسه این باهام تماس گرفتی

 + آره 

لیدی باگ : 

باهم رفتیم و گشت شبانه زدیم هرچی مشکل بود حل کردیم و اومدم خونه و خوابیدم 

4 ماه بعد .....

پایان پارت اگر کم بود عذر میخوام بهم تو کامنت ها بگید به نظرتون چه اتفاقی میوفته بای ✋