Revenge is over💋😉 p2
برید ادامه مطلب
با سلام دوباره اومدم با پارت دوم رمان لطفا حمایت کنید چون از درس و زندگیم میزنم و میزارم و همچنین لطفا نظراتون رو در مورد رمان درج کنید اگه عیبی داشت جبران کنم ممنون ازتون 💚😘
....................................
از زبان آدرین
صبح با صدای آلارم گوشی بیدار شدم . بعد از انجام کار های مربوطه و پوشیدن کت شلوارم برای صرف صبحانه از پله ها پایین رفتم
بعد احوال و پرسی با خانواده شروع به صرف صبحانه کردم که پدر سر صحبت را باز کرد .
پدر ( گابریل ) : آدرین امروز راس ساعت 12 جلسه ای با شرکت ویلسون ها تنظیم کردم .
آدرین : آخه پدر شرکت ویلسون رقیب ماست ما نمیتونیم با اون شرکت قرارداد ببندیم در واقعه رئیس شرکت قبول نمیکنه
گابریل : هر طور شده باید با هاشون قرار داد ببندی آدرین ( با داد اسم آدرین رو صدا میزنه ) .
شرکت ویلسون در عرض چند سالی که وجود داره خیلی از ما قوی تر شده اگه اینطوری پیش بره ورشکسته میشم
پدربزرگ : بله پسرم گابریل راست میگه بهترین کار اینکه عوض رقابت با رقیب ات دوست بشی تا بتونی خودت رو هم سطح رقیبت کنی و بعد رقابت را ادامه بدی .
گابریل : تو باید روش کار شرکت بفهمی و در شرکت خودمون استفاده کنی تا این افتی چند ساله ای که رو داشتیم جبران کنیم
لوکا : آدرین اگه بخوای منم امروز میتونم باهات بیام
آدرین: باشه قبول با لوکا میریم برای قرار داد .
ولی چطوری این جلسه تنظیم کردید چون عموما رئیس شرکت چنین جلساتی رو قبول نمیکنه
تام : من و گابریل با نام خانوادگی دوپن چنگ و جهت قرارداد سرمایه گذاری این جلسه رو تنظیم کردیم بعد از دیدن شما خودش میفهمه که جزوی از شرکت های معروف مد هستید ولی باید راضیش کنید به این جلسه و قرار داد ببینید .
لوکا : واقعا بستن این قراداد با این شرکت سخته چون هیچ اطلاعاتی از رئیس شرکت نیست
آدرین : پس با لوکا ی سر به شرکت میزنیم و کار ها رو انجام میدیم و بعد به جلسه میریم
................................................
ساعت 30 :11 صبح
آدرین : لوکا زود باش دیر میکنیم
لوکا : ی لحظه الان اینو هم تموم کنم بیام .
آهان آهان بیا اینم از این تموم شد بیا بریم .
..........................................
ساعت 12 صبح در شرکت ویلسون :
( الان وارد داخل شرکت ویلسون شدند )
آدرین : وای چه شرکت شیک و بزرگی انتظار همچنین شرکتی نداشتم 😍
لوکا : منم همینطور ولی فکر کنم رئیس خوش سلیقه ای داره
آدرین : الان قراره کجا بریم؟
لوکا : بیا از اطلاعات بپرسیم .
سلام خانم ببخشید ما با خانم ويلسون جلسه داشتیم
خانم سانکور: با سلام خوش اومدید الان آقای اسمیت شما رو تا اتاق جلسه راهنمایی میکنن
آقای اسمیت آقای اسمیت
آقای اسمیت : بله خانم سا نکور بفرمایید
خانم سانکور: لطفا آقایون رو به اتاق جلسه هدایت کنید
آقای اسمیت : بله چشم خانم سانکور
آقایون لطفا از این طرف
آقای اسمیت : الان بقیه کارمندان شرکت هم به جلسه تشریف میارین شما بشنید تا تشریف بیارن
( بعد چند دقیقه چند تا کارمند وارد جلسه شدند )
خانم لی : سلام خوش اومدید
آدرین و لوکا : سلام ممنون
آدرین : ببخشید خانم لی رئیس شرکت به این جلسه تشریف نمیارن ؟
خانم لی : خیر عموما خانم ويلسون در جلساتی که جهت سرمایه گذاری برای شرکت هست مشارکت نمیکنند
لوکا : در واقع ما از طرف شرکت آگراست اومدیم جهت بستن قرارداد
خانم لی : وای شرمنده آقای آگراست نشناختمتون
آخه چون ما فکر میکردیم جلسه با شرکت دوپن چنگ داریم جهت سرمایه گذاری
آدرین: بله ما با استفاده نام شرکت دوپن چنگ جهت قرارداد اومدیم چون فکر میکردیم خانم ويلسون قبول نمیکنه با ما جلسه داشته باشه
خانم لی : الان خانم ويلسون رو صدا میزنم .
خانم کلارا لطفا خانم ويلسون را صدا بزنید
خانم کلارا : بله چشم خانم لی الان صداشون میزنم