دختر قوی P13
برید ادامه ی مطلب
••🩷🦄••
انگار رفت توی خاطراتش.
چون چهره اش غمگین شد.
دستم رو روی شونه اش گذاشتم و گفتم: من منظور خاصی نداشتم، ببخشید اگر ناراحتت کردم. دستش رو روی شونم گذاشت
و گفت: چیزی نیست
بغلش کردم و گفتم: مرسی که هستی. اگر تو نبودی چکار میکردم؟ اونم بغلم کرد.
بعد که جدا شدیم گفت: حالا خانم جوابت مثبت یا منفی؟
گفتم: حالا که فکر میکنم مثبته
با خوشحالی گفت: خب منتظر چی هستییییییییی برو بهش بگوووووووو
گفتم: باشه بابا اروم باش
و بعد از اتاق رفتم بیرون.
رفتم توی اشپز خونه تا چیزی برای خوردن پیدا کنم که چشمم به نودل های توی کابینت افتاد. دوتا بسته نودل رو در اوردم و گذاشتم توی اب جوش. و بعد رفتم که یک فیلم خوب پیدا کنم. بعد از اینکه فیلم رو انتخاب کردم تازه یادم به نودل ها افتاد و با دو به سمت اشپز خونه رفتم. که دیدم مریلا داره نودل هارو اماده میکنه. نفس عمیقی کشیدم و گفتم:فکر کردم الان نودل ها میسوزن. خوب شد که تو حواست بهشون بود.مریلا گفت: تو برو فیلم رو پخش کن من نودل هارو میارم. باشه ای گفتم و رفتم روی مبل روبروی تلویزیون نشستم و مریلا هم نودل هارو اورد و با هم فیلم دیدیم و نودل خوردیم....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
••🌱✨••
این از پارت امروز🙃✨
اگر کمه ببخشید🌱