زندگی دوباره P5

kastel kastel kastel · 1402/05/01 14:56 · خواندن 3 دقیقه

سلام به همه بریم سراغ پارت ۵

شمارش معکوس شروع شده بود اون مرد وایساد و یه کریستال از جیبش در اورد و گفت:من چندتا کریستال بیشتر گرفتم فکر این موقع رو می کردم این یکی رو میدم به شما سریع زمان داره تموم میشه.

لویی:نامرد چند نفر رو همینطوری حذف کردی.

_برو بابا. 

یونا:ولش کن شانس خوبی داشتیم بیا بریم.

لویی:باشه ولی خیلی سخت بود گرفتن کریستال ازش.

در برج رو باز کردن و وارد شدن و داور جلو رفت و گفت:خب شما آخرین نفر هایی بودین که اومدید شاید تا الان توجه نکرده باشین اما داخل دنیای این مسابقه ها دارای جسم هستین و آسیب پذیر هستین.

لویی:درسته حواسم به این نبود.

داور به حرف هاش ادامه داد:حالا شما وارد مسابقه گروهی می شید گروهی که برنده بشه می تونه به زندگی برگرده داخل این مسابقه فقط باید همدیگه رو بکشین فقط همین دو گروه ابی و قرمز هست که وارد اون گروه ها میشید قوانین خاصی نداره و خیلی ساده هست.

کم کم داور از جلوی چشمشون محو شد و داخل یه نور گم شدن وقتی چشمشون رو باز کردن داخل یه جای خیلی قشنگ بودن اما از هم جدا افتاده بودن یونا به اطراف نگاه کرد و محو منظره اطراف شده بود که یه نفر اومد نزدیکش و سلام کرد.

یونا:سلام.

_مثل اینکه ما همگروه هستیم.

یونا:اما از کجا بدونم که راست میگی؟

_خب چطور..خب..

همون موقع صدای یه نفر دیگه از بالای درخت ها توجه اونا رو جلب کرد که گفت:حرف اون رو باور نکن تو داخل گروه ما هستی.

_نه اون دروغ میگه تو داخل گروه ما هستی.

_اینجا که مخفی کردی چی اونم دروغ میگه؟

اون یه خنجر از داخل جیبش در آورد و گفت:این فقط برای وقتی هست که یکی بهم حمله کنه.

_هی دختر من یک ساعته که وارد بازی شدم حرف من رو باور می کنی یا اون.

یونا:صبر کنید شما دارین من رو گیج می کنید من الان داخل گروه آبی هستم یا قرمز؟

_من نمی دونم خودم داخل چه گروهی هستم انتظار چی داری.

_من نمی دونم داخل چه گروهی هستم.

یونا:یعنی الان شما ممکنه هم گروهی باشین و بدون هیچ اطلاعی با هم دعوا می کنید؟

_خب اینجا به هیچکس نمیشه اعتماد کرد.

یونا:خب یه نشانه ای باید باشه که بفهمیم داخل چه گروهی هستیم اول بیاین با هم دیگه آشنا بشیم من یونا هستم.

_منم جو هستم.

_این منم گابریل هست.

یونا:خوبه الان فقط باید ببینیم که کی به کیه همون موقع صدایی داخل فضا پخش شد که گفت:یک نفر از تیم آبی حذف شد و یه تابلو بزرگ داخل آسمون به وجود اومد که مرده های هر تیم رو نشون میداد هر دو تیم یه مرده داشتن از طرفی لویی تونسته بود فرق بین اعضای دو تیم رو بفهمه کریستال که اون داشت قرمز شده یعنی اون از تیم قرمز بود اون شروع کرده بود به پیدا کردن هم تیمی هایی که داشت و داخل مسیرش به یونا و جو و گابریل رسید.

یونا:سلام لویی ما داریم به اینکه کی داخل چه گروهی هست فکر می کنیم تو می دونی فرق دو تا تیم چی هست؟

لویی:آره همه کریستال هاتون رو خاتون رو نشون بدین.

همه کریستال هاشون رو نشون دادن کریستال یونا آبی بود.