وبلاگ لیدی باگ

سلام به همه اومدم با پارت۳ بابت تموم لایک ها و کامنتایی که کردی خیلی ممنوم.

                       ادامه مطلب👇

❤️مرینت❤️

رئیس پلیس ادامه داد: جک بروعل،فیلیکس کوبدل،لوکا کوفین،ادرین اگراست،و..... مرینت توی اتاق هستند. وقتی رئیس پلیس این حرف و زد احساس کردم از خجالت آب شدم رفتم تو زمین واییی خدا تازه ادرین که هیچی با ۳تا پسر دیگه وایی قلبم ولی مجبورم‌.

~~~~~~~~~~~~ 

💚ادرین💚

باورم نمیشد که با مرینت توی یه اتاق بودم مرینت منتظر باش که میخوایم خوش بگذرونیم ولی بديش اینه ۳تا پسر دیگه هم هستن که روی مرینت قفلی زدن باید یه نقشه بکشم.

~~~~~~~~~~~~~~

۸شب 

❤️مرینت❤️

وایی خدا وقت خواب شده آروم باش مرینت چیزی نمیشه فقط امیدوارم تخت هاش دونفره نباشن راه افتادم و رفتم سراغ اتاقم که دیدم پسرا همشون تو اتاقن یاخدا 

مرینت: با استرس و ترس: سلام پسرا من مرینتم

لوکا: سلام خانم یا بهتر بگم ملکه منم لوکا

فیلیکیس: وایی آخه تو فرشته ای نه ملکه منم فیلیکسم

جک: سلام منم جکم تو چقدر خوشکلی

ادرین: سلام مری حالت خوب 

مرینت: سلام ادرین ممنون دیگه وقت خوابه من رو تخت بالایی میخابم 

جک: بابا خانم خوشکله صبرکن 

ادرین: هی بهش نزدیک نشین(بچه ها الان لوکا با فیلیکس رفتن خوابیدن)

جک: باشه باشه ولی مرینت فردا باهات خوشمیگذرونم الان خوابم میاد و جک رفت خوابید 

ادرین مرینت من میخوام یچی بهت بگم

مرینت: خب ادرین نمی‌خوام ناراحتت کنم ولی الان وقته خوابه و بهتر که بخوابیم داشتم از نردبوم تخت بالا میرفتم که پیچ خورد و افتادم زمین که یهو ادرین منو گرفت

ادرین: مواظب باش نمی‌خوان بلایی سرت بیاد

مرینت: با خجالت ممنون ناخداگاه به ادرین نزدیک شدم اونم نزدیکم شد و همو بوسیدیم که ادرین بهم گفت فردا برم خونش منم قبول کردم و رفتم خوابیدم 

~~~~~~~~~~~~~~

💚ادرین💚

توی اتاق بودم واز شانس بده من همه ی پسراهم اونجا بودن که مرینت اومد و پسرا شروع کردن به چرت و پرت گفتن که جک نزدیگ مری شد ولی من نزاشتم ببوستش میخواستم به مری بگم عاشقشم که گفت الان وقت خوابه و داشت از نردبوم بالا میرفت که افتاد ولی من گرفتمش و اون بهم نزدیک شد منم نزدیکش شدم و بوسیدمش و بهش گفتم فردا بیاد خونم اونم قبول کرد میخواستم فردا باهاش سکسی کنم.

تموم شد این پارت🙃

برای پارت بعدی ۱۰تا لایک ۱۰تا کامنت❤️😀😁 

خدافظ👋👋