new world 🌍p30

𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 · 1402/04/26 11:57 · خواندن 2 دقیقه

سلام ♡

ببخشید که چند روز نذاشتم کار داشتم نتونستم بزارم و قسمت سانسور شده هم نوشتم می تونید برید بخونید رمزش 9089

( ادامه مطلب) 

 

 

 

/ سر میز صبحونه / 

امیلی : دیشب از اتاقتون خیلی صدا می یومد دیشب چیکار کردین تو دلش : تا اینو گفتم جفتشون رنگشون پرید که یهو نگام رفت روی گردن و دست و پاهای مرینت 

امیلی : مرینت چرا بدنت کبود شده دیشب قبل از اینکه بخوابید اینجوری نبود 

مرینت : نمی دونستم چی بگم برای همین هیچی نگفتم و سرم رو انداختم پایین 

امیلی : خب پس نمی خواد چیزی بگین فقط الان می دونم که قراره مامان بزرگ بشم حالا بچتون دختره یا پسر 

آدرین : مرینت سرخ شده بود مامانمم فهمیده بود دیشب چیکار کردیم 

مرینت با لکنت : نه همچ.. ین چی.. زی ن.ست ( نقطه ها علامت لکنت) 

امیلی با ذوق جیغ و داد : چرا هست قراره یه بچه خیلی گوگولی و خوشگل دنیا بیاد 

آدرین : مامان هنوز به این چیزا نرسیده ما فقط دیشب خب امم دیشب یکم از حدش گذشتیم 

امیلی : وای خدا حتی به این فکر می کنم که قراره نوه دار بشم خیلی خوشحالم می کنه 

آدرین : مامان اصلا گوش نمیدی چی می گم ما فقط یه بار رابطه داشتیم که خیلی کم پیش میاد که آدم تو رابطه اول بار دار بشه 

امیلی : حالا فکر کن شما هم مثل اون آدما باشین

آدرین : باشه اصلا شاید مرینت باردار بشه منم از خدامه

مرینت : از خدات نباشه من نمی خوام قبل از ازدواج حامله بشم آدرین : چرا مامانم راست میگه فکر کن یه بچه گوگولی دنیا بیاد تازه منم ژن اینو دارم که بچه دوقلو بشه ( آدرین ژن اینو داره چون مامانشم خواهر دوقلو داره برای همین شاید ژن مامانش رو داشته باشه) خیلی باحال میشه اگه دوقلو بشه 

مرینت : آخه قبل ازدواج ،معلوم نیست مردم پشت سرمون چی بگن بد میشه 

آدرین : ما که اولین نفر نیستیم 

مرینت : تازه لایلا هم هنوز هست پس فعلا فکر بچه دار شدن رو از سرت بکن بیرون 

آدرین : اون که تا آخره هفته کارش تموم میشه و ماهم راحت زندگیمون رو می کنیم 

امیلی : راست میگه پس من به زودی نوه دار میشم 

آدرین : منم بابا میشم 

تموم شد ببخشید کم بود امتحان زبان دارم باید تمرین کنم برای همین زیاد وقت ندارم 

برای پارت بعد 24 لایک و 20 کامنت