دنیای پیچیده عشق ❤️
دنیای پیچیده عشق ❤️
«پارت یازدهم»
حمله👇🏻
مرینت :
نمیدونم چرا الیا هرکاری میکنه که من به آدرین نزدیک بشم ، اون به من هیچ حسی نداره .
نمدونم چرا ، که یهو نینو آهنگ گذشت و فضا عوض شد ، بعد چند دقیقه قرار شد بازی کنیم اونم «جرعت حقیقت»
من خیلی این بازی رو دوست دارم ، می خواستیم بازی رو شروع کنیم که یهو الیا یه قانون جدید گذشت و گفت : این مثل بازی های قبل نیست ، باید بطری رو به هرکسی افتاد یک بار دیگه بچرخونه و بطری روی یکی دیگه بیافته ، بعد نفر اول باید حسی که نسبت به نفر دوم داره رو بگه .
بعد اینکه گفت ، تعجب کردم آخه این چه قانون مسخره ایه ؟؟؟؟؟ (عزیزم قانون به هم رسیدن تو و اون اسکل 😅)
به هرحال بازی رو شروع کردیم و ..........
الیا :
به درست حدس زدید ، بعد از اینکه اینا بغل هم نشستن ، یه بازی راه انداختیم «جرعت و حقیقت» اما با یه قانون جدید(دیگه میدونید چه قانونی🤷🏻♀️) اما بعد چند دست بازی کردن ، بطری رو به آدرین میافته و بعد روبه مری ، اینطوری شاید وقتی آدرین حسش رو به مری بگه ، مری نظرش درمورد آدرین عوض بشه.
بله اینم از نقشه ی ما ، البته امیدوارم مری بعد این اتفاق من رو نکشه 😅 (نمیکشتت ، قیمه قیمه آن میکنه🔪)
آدرین :
بعد وقتی برگشتم دیدم مرینت بغلمه ، خیلی خیلی خیلی دوست داشتنی شده بود ، ناز ، کیوت و شیرین.......
نمدونم چرا قلبم خیلی خیلی تند تند زد (اسکلکم عاشق شدی 😘)
که یهو الیا بازی «جرعت و حقیقت» راه انداخت ، با یه قانون جدید ، شروع کردیم به بازی دو سه دست چرخید تا بطری به من افتاد ، باید دوباره بطری می چرخوندم و به مرینت افتاد (طبق نقشه😎) و من باید راست و حسینی حسم رو درمورد مرینت میگفتم ، که دوباره قلبم به تپش افتاد (خرکم عاشق شدی دیگه ، قبول کن 🤦🏻♀️)
شاید من واقعا عاشق مرینت شدم ( بالاخره حرف گوش داد 😅)
پس شروع کردم به گفتن :..............
اینم از این پارت ، کاری کردم تا پارت بعد خماری بکشید😅
پیشنهاداتتون رو حتما بهم بگید ، دوستون دارم 👋🏻👋🏻💖