تک پارتی dream night
سلام این یه رمان منحرفی هستش و از الان میگم اگر دوست ندارید یا زیر ۱۰/۱۱ سال دارید نخونید
+فلیکسه -اما
تو پست یکی مونده به اخرم هم رای بدید
امشب آن شب رویاییم بود ،امشب قراره کارمون رو شروع کنیم ،دکمه های بلوزش رو باز کرد و و شلوارش رو کند و با لبخند گفت +اِما نمیای ؟همون شبی هستش که منتظرش بودیم ،قراره حسابی از وجود هم لذت ببریم ،
اما:شلوارم رو جلوش پایین آوردم که یهو جون کشداری گفت ،+تحریکم کن بیب ، تحریکت کنم ؟حتما عزیزم. بلوزم رو کندم و رفتم روی تخت دراز کشیدم ، فلیکس به سمتم اومد و دستشو دورم کرد اومد روم - مطمئنی که فقط من لذت میبرم ؟سرشو دور گردنم آورد و بغل گوشم زمزمه کرد +مطمئن نیسم ،چون من بیشتر کِیف میکنم ، لبش رو رو لبم کشید+منتظر این لحظه بودم لاو -پس بیا حالا لذت ببریم دستمو بای موهای بلوندش بردم ،پاهای برهنم رو دور کمرش حلقه کردم گرمی بدنش خیلی خوب بود،دستشو از روی موهام روی گردنم کشید تا به سینه هام رسید+عااا فک کنم سوتینت خیلی مزاحم باشه ،بعد شروع کرد به پاره کردن سوتینم ،موفق شد سینه هام رو میمکید و بهشون حمله میکرد ،انقدر باهاشون ور میرفت که بالاش زخمی شدن -شرمنده بیبب ،خووب میشه ،بعد لبش رو روی لبم گذاشت
فلیکس: سینه هاش تو دستام بود و میمکیدم ،-صدا ناله هات کمه بلندش کن ،نشستم روش و شر#تش رو جر دادم شر/ت خدم هم کندم ،خم شدم روش+شرمنده عزیزم ولی درد داره ،کی*رم رو به ک*ص*ش نزدیک کردم ،-ساکمو بزن دختر خوب ،نینی میخام ازت ،کی..رم رو تو ک....ص.ش کردم که یهو بی هوش شد
اما:از هوش رفتم ،ساعت ها گذشت بهوش اومدم ،تخت خیس بود و تو بغل فلیکس خوابیده بودم فهمیدم که کارش رو کرد،درد داشتم و احساس کوفتیگی داشتم ولی لذت بخش بود تو بغلم گرفتمش و روزمون رو شروع کردیم