رمان عشق یا هوس p5
خب اینم پارت 5
بپر ادامه
آدرین: برو لباست رو بپوش
مرینت: کشت مارو این....باشه
آدرین: خودمم رفتم یه تی شرت سیاه با یه شلوار جین پوشیدم و رفتم بیرون و سمت ماشین .....و منتظر شدم که بیاد
مرینت: لباسم رو پوشیدم و رفتم پایین اما خبری از آدرین نبود...فکر کردم رفته بیرون برای همین رفتم بیرون و دیدمش
آدرین: وقت رو تلف نکردم....گازش رو دادم و حرکت کردم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
Lavish Bar
آدرین: بردمش سمت میز و نشستیم....دستمو بردم بالا و یه ویسکی خواستم
مرینت: برای من فقط یه آب بیارین
آدرین: عجیبه.....مشروب نمیخوری
مرینت: چرا میخورم اما نه زیاد
آدرین: حدود چند تا نوشیدم ...دیگه سرم داشت گیج می رفت
مرینت: دیدم آدرین داره زیاده روی میکنه......بهش گفتم: بسه...نخور دیگه....اما انگار که حرفم رو گوش نمیکرد..برای همین رفتم تو جمع...... بقیه داشتن میرقصیدن که یه پسر اومد جلوم. و دستش رو گرفت جلوم....منم برای این که حرص آدرین رو بیشتر در بیارم دستش رو گرفتم....و رقصیدم اما بعد از چند دقیقه منو برد یه جای دیگه .....میخواست منو ببوسه که نذاشتم.....فهمیدم زیاد خورده و مسته.....دهنش کامل بوی الکل میداد....گفتم: یا عیسی مسیح....نجاتم بده😬 هر چی بهش دادم یه سانت هم تکون نمیخورد ..... تا اینکه آدرین اومد و از بازپس گرفت و انداختنش رو زمین
آدرین: دیگه نمیتونستم بخورم ....برای همین تا نگاهم به صندلی مرینت افتاد دیدم نیستش....رفتم دنبالش ...انقدر دنبالش گشتم که بلاخره پیداش کردم....دیدم که یه پسری میخواد ببوستش ....رفتم جلو و اون پسر رو از بازورفتم و انداختنش رو زمین گفتم: حق نداری به دوست دخترم نزدیک شی....فهمیدی؟!!!!!
آدرین: فهمیدی رو اونقدر بلند گفتم که پاشد رفت و همه نگاه میکردم که گفتم: بزنیم برقصیم....هیچ مشکلی نیس.....دستش رو گرفتم و بردم طرف میز... و یه اتاق با سرویس کامل گرفتم و بردمش بالا
مرینت: از آدرین ممنون بودم که نجاتم داد....اما تو این فکرم که چرا اتاق گرفت
آدرین: بردمش بالا و در رو بستم و قفل کردم.......به دیوار چسبوندمش که گفت: چکار میکنی؟!.....که اهمیت ندادم و شروع کردم و گردنش رو با بوسه هام مارک دار کردم....که اهمم ریز که هیچ کس نمیشنید داد....آروم دکمه های لباسش رو باز کردم و......
جای حساس قطع کردم نه؟
😂😂😂
برای بعدی 18 تا به بالا
اگر 18 تا به بالا بشه میزارم
فعلا👋👋