
عشق پر هوس (12)

برو ادامه مطلب
سلام سلام
چطورمطورین؟چخبرا؟
اومدم با پارت 12 عشق پر هوس پس برید بخونید...
ولی قبلش باید بگم ممکنه دیر به دیر پارت بدم بخاطر مشکلاتی که دارم..و ببخشید این پارت رو کم دادم
---------------------------------------------------
از زبون مرینت
سلام کردم به همه ولی وقتی مامانم اومد تا به من سلام کنه گفت:
مامان:مرینت
من:جونم مامانی...
مامان:تغییر کردی..
من:ت...غ...ی..ی..ر نکردم،مگه چی شده؟
مامان:نمیدونم،ولی باید برام تعریف کنی..
من:چیو؟!
مامان:خودت میدونی
و....ل...ی مامانم از کجا فهمیده؟!..شاید چون منم خیلی خوب میشناسه...باید براش تعریف میکردم
رفتم مسواک زدم و خوابیدم..
فردا صب
از زبون آدرین
دیشب خیلی خسته بودم برا همین تا زنگ در،به صدا در اومد رفتم خوابیدم چون میدونستم اونا میخواستن تا صب بیدار بمونن...الان میخوام برم اتاق مرینت ببینم چیکار میکنه؟!شاید اصن بیدار نباشه!
رفتم تا در اتاق مرینت و باز کنم صدایی از توی اتاق مرینت اومد....
اما صدای خودش نبود...صدای....
مامان امیلی بود!
داشتن چی میگفتن؟!؟!
دیگه نرفتم داخل و فال گوش وایسادم مرینت داشت اتفاقات دیشب رو تعریف میکرد!
تا خواست در بازشه من سریع رفتم داخل اتاق خُدم...وقتی مامان امیلی رفت با حالت عصبانی رفتم داخل اتاق مرینت...
رفتم تو مرینت داشت طراحی میکرد...
آدرین:چه غلطی کردی الان؟
یهو از رو صندلی 10 متر پرید هوا!
مرینت:چته؟! ی دری بد نبود میزدی ها!..
آدرین:داشتی چی میگفتی به مامان امیلی؟!؟!
مرینت:فال گوش وایساده بودی؟!؟!خیلی کار بدی کردی،الان میخواستم بیام داخل اتاقت برات تعریف کنم...
آدرین:نیازی نیس بیای الان اینجام بگو...
خب خب این پارت هم تمومید...
تا پارت بعد بترکونین💥
بایییی