
رد پای عشق (پارت 1)

بچه ها این اولین رمان من تو این سایته امیدوارم دوس اشته باشین پر آرتیس بازی یای آدرین برای مرینته که تا حالا ندیدید 😉
خوشحال میشم اگه اون قلب رو قرمز کنید دوستون دارم مرسی❤❤❤❤😘
نقش های اصلی :
مرینت
آدرین
لوکا
فیلیکس
کاگامی
آدرینا
مارنیا
جک هِنز
مایکی پایک
یه روز صبح عالی برای منو آدرین ولی خودمونم نمی دونستیم چی قراره بشه منم مثل روزای دیگه آماده شدم برم مدرسه وقتی رسیدم اونجا آدرین نبود خیلی شلوغ بود واسه همین نمی تونستم ببینمش همه بچه ها جمع شده بودن آلیا بالای صندلی وایستاده بود تا فیلم و عکس بگیره از اجتماع دانش آموزا همه داشتن خبرنامه های امروز مدرسه که کنار مقاله ها بود رو میخوندن منم بدون توجع به اون خبرنامه رفتم پیش الیا پرسیدم (اینجا چخبره ؟ آدرین کجاست؟)الی(مگه نمی دونی همه بچه ها برای این جمع شدن چون رو خبرنامه نوشته قراره همه رو ببرن اردو به جزیره نمی دونم چی چی) مری(جدی که نمیگی ! آدرینم میاد آره ) الی(بیخیال مرینت ،آدرین و تو الان باهمین اون دوست داره نباید نگران این موضوع باشی) مری(پس پاریس چی ؟) الی(دختر حالاصبر کن بری) مری(ولی من برنامشو ریختم) الی ( تو چطور تو 1 دیقه...) مری (راستی نگفتی آدرین کجاست؟) الی(صبح زود یه اجرا بود چون میخواست بیاد مدرسه سر صبح رفت الانا دیگه میرسه ) مری (جدی پس برا چی به من نگفت) الی (اههه آدرینم اومد مرینت نگا کن ) مری(آدرین ، آدرین سلام)آدر(سلام مرینت) مری و آدری همو بغل کردن بعد مرینت گفت (چرا بهم نگفتی که صبح زود باید بری یر تبلیغ ) آدر( چون راستش...ئه مرینت مدیر اومد) مدیر(سلام بچه ها راجع به اردو باید بگم یه یه سری نکات هست که تو خبرنامه توضیح دادم ولی اینو نگفتم کسایی که نمره پایانیشون زیر 10باشه
نمی تونن بیان پس خوب درس بخوننین و اونایی که بالای 15گرفتن حتا میتونن با خودشون چند تا مهمون هم بیارن در این مورد با جزئیات توی خبرنامه فردا میگم، راستی بچه ها زنگ کلاستونه الان زنگو میزنن پس برین سر کلاستون راستی سال 8 و 9 با اینکه توی مینی بوس های جدا میرن ولی هواپیما شون یکیه)
زنگ خورد و منو آدرین که دستامون گره بود باهم و خوشحال به کلاس رفتیم
خوب بچه ها چون من تجربه زیادی ندارم تو کامنت تا تون بگین چطور میتونم رمانمو بهتر کنم😍😘مثل کاراگاه🧐