دختر قوی P5

SARINA SARINA SARINA · 1402/04/06 15:36 · خواندن 2 دقیقه

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پارت پنج: ^_^

 

گوشیم زنگ خورد و دیدم الیاست. (علامت مرینت_)(علامت الیا+) 

+سلام خوشکل خانم چطوری؟ 

_سلام مهربون من ممنون خوبم تو چطوری؟ 

+ممنون، میگم الان کجایی؟ 

_بیرونم چطور؟ 

+میتونین با مریلا بیاین خونه من؟ 

_اتفاقی افتاده؟ 

+ نه فقط گفتم با بچه های سازمان یکم دور هم باشیم. 

_باشه میام

+منتظرتونم. خدافظ. 

_خدافظ

بعد از اینکه گوشی رو قطع کردم نگاهم به مریلا افتاد که داشت ششمین لباس رو مرو میکرد. از پرو اومد بیرون و اولین چیزی که گفت این بود که چطور شدم؟ مرینت: عالی شدی فقط میشه سریع باشی؟  مریلا: چرا چیزی شده؟ نه فقط الیا زنگ زده میگه بیاین خونمون با بچه های سازمان دور هم باشیم. باشه ای گفت و رفت که لباسو بخره موقعی که فروشنده اومد حساب کنه، مریلا گفت: میشه از این لباس دوتا بزارید؟ تعجب زده گفتم: برای چی دوتا میخوای؟ مریلا: خب یکی هم برای تو که باهم ست بشیم. مرینت: ولی من که پرو نکردم مریلا: خب ما که سایزامون یکیه تازه دوتامون هم شبیه هم هستیم پس موقعی که من پوشیدم و اندازم بود و بهم میومد یعنی اندازه تو هم هست و بهت میاد. تعجب زده نگاش کردم، از دست این دختر فکرش به کجاها که نمیرسه، گفتم: باشه ققط زود باش

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ببخشید اگر دیر شد و کوتاه بود🥲

دیشب اومدم پارت بزارم امل هرچی وارد وبلاگ میشدم خطا میزد برام🥲یعنی یک حال بدی اونموقع داشتم که نگم براتون🥲✨

𝒏𝒆𝒙𝒕 𝒑𝒂𝒓𝒕: بَِعَِدَِ اَِزَِ 10 تَِـاَِ ڪَِــاَِمَِــَِنَِتَِـ پَِـَِـاَِرَِتَِـ بَِعَِدَِ رَِوَِ مَِــَِیَِدَِمَِــَِ