نیمه قلبمp3❤

moon🌚🔗 moon🌚🔗 moon🌚🔗 · 1402/04/05 13:27 · خواندن 1 دقیقه

بزن رو ادامه مطلب تا پارت 3را بخونید.اگه قبلی ها رانخوندید برید بخونید.💜

💜💙

ادرین بهم کادو یه انگشتر ست که یک قلبش دست من یه قلبم دوست اون با یک گوشی اپل خرید♡من از خوشحالی داشتم سکته میکردم ادرین تو چشام نگاه کرد دست پام گمشده بود نمی دونستم گریه ذوغ بریزم تو صورت ملیحم یا جیغ بزنم از خوشحالی🌵

وقتی جشن تموم شد ادرین منو رسوند خونه  و برای فردا بعد از کلاس قرار گذاشتیم که بریم کافه وقتی رسیدم خونه گوشیم را برداشتم دیدم ادرین نوشت.شبت بخیر قشنگم.

من بهش پیام دادم

مرینت:شبت بخیر جذاب ترین پسر ♡

صبح دیدم بابای ادرین به گوشیم پیام داده و نوشت.

سلام مرینت خانم:دیگه باپسر من نگرد .

من زدم زیر گریه به ادرین زنگ زدم جواب داد 

گفت:سلام خانم کوچولو من

مرینت:سلام ادرین جونم.

ادرین:چی شده چرا داری گریه میکنی.

مرینت:هیچی نشده

ادرین:مگه میشه قلبم.

مرینت:بابات بهم گفت دیگه با ادرین نگرد.

ادرین: اشکال نداره که یواشکی میگردیم

M:مطمئنی

A:بله خانم کوچولو

M:پس میرم اماده شم برایم مدرسه بعد هم کافی شاپ 

Aباشه عشقم

مدرسه تمام شد. منو ادرین جونم رفتیم کافی شاپ نشستیم روی بهترین صندلی بعد یهو ادرین از تو جیبش یه حلقه در اورد و به من گفت ع.ا.ش.ق.ت.م

و من گریه کردم خودم نمیدونستم چرا گریم گرفت.  ادرین یهو به من گفت فردا قراره من به تیویورک برم شایدم برم انجا زندگی کنم .

من بهش گفتم پس من چی گفت  شاید تو راهم با خودم بردم قلبم فردا صبح زود ادرین به من گفت.......

ادامش10لایک5کامنت کامنت خودم حساب نیس

بای.....