رمان عشق یا هوس p2

Waze Waze · 1402/04/04 23:47 · خواندن 10 دقیقه

امیدوارم لذت ببرید...

رمز برداشته شد دوستان😉

ادرین:مو به این جذابی و قشنگی، دیر نکن ازون شامپو طلاییه بزن آبی واسه من

-از حموم در اومدم بیرون صدای فحش هاش رو می‌شنیدم وای که چقدر حال میداد یه تن پوش حوله واسش گذاشتم رفتم بیرون واسش لباس بخرم یه لباس

-خوشگل کوتاه و تنگ ولی جیگر دیدم خیلی بهش میومد طرح کفشدوزکی بود لیدی باگ همراه با کلی لباس دیگه

-اما اون هارو تو ماشین قایم کردم که فقط این لباس رو بپوشه بقیه رو ببینه یه پوشیدشو انتخاب میکنه

-برا خودمم یه لباس کت نوار خریدم که سیاه و جذاب بود، حساب کردم و به سمت خونه راه افتادم ......

-وقتی رسیدم لباس های خودم و اونو برداشتم بردم اتاق خوابش برده بود رو تخت دراز کشیده وای که چقدر تو خواب شیرین تره چه فرصت خوبی رفتم پیشش دراز کشیدم و لباشو آروم آروم مزه کردم خیلی خوشمزست حالا که پدر و مادرم نیستن راحت میتونم باهاش باشم رسم مسخره نجیب زاده ها

-چرا نتونم با یه دختر عادی باشم؟؟ اصلا هم عادی نیست فرشتس تو خواب لباش خیلی نرم و گرم بودن یه عکس تو همین حالت از خودمون گرفتم اگه الان بیدار بشه بد میشه آروم بیدارش کردم پاشو تنبل بلوبری؟؟

-مرض بلوبری.... کجا بودی؟؟ دو ساعته من همین جوری موندم

( آدرین): -____- یه تشکر بد نیست واست لباس گرفتم نگا

-این دیگه چیه؟؟ خیلی کوتاهه و یه کم بازه نوموخام

-وا به این قشنگی! باشه الان که حوله رو ازت گرفتم همین جوری بدون لباس موندی خوشت میاد

من که از خدامه

-نههه باشه بابا بدش به من مرسی

-چ اول منو ببوس و بعد باید بزاری من لباست رو بپوشونم و اگر نه......

-به زور اومد جلو منو ببوسه منم محکم گرفتمش و بوسیدمش لباشو میخوردم از عسل هم شیرین تر بود مثل آب نبات، نفس کم آورد رفت عقب

-پسره ی *** خوبه؟؟

-عالی اگه بدونی چقدر خوش مزست، حالا لباس

-گمشو بیرون

-با یه لحنی بهم گفت گفتم الان شلوارم رو خیس میکنم! رفتم بیرون.... پوشیدی؟؟؟

-اومد بیرون بی‌نهایت خوشگل شده بود آستین هاش طرح داشت سیاه بودم و دستاش رو سفید تر نشون میدادن خیلییییی پسر کش شده بود

-وای قند خونم افتاد قند لبم پایین اومده میشه؟؟

-تو که همین الان...

نذاشت حرفمو کامل بزنم محکم لباشو رو لبام گذاشت

-خواستم برم نذاشت

-کجا؟؟ تازه داره خوش میگذرره

-نمیخواممممممم

-مگه نگفته بودم بهت اگر مخالفتی با من کنی بد میبینی؟؟ باید قبول کنی تو مال منی فقط خودم تمام بدنت روحت مال منه جزوی از اموال منه پس هیچ وقت ازم دریغشون نکن

-ادرینی که دوستش داشتم داره با من اینجوری حرف میزنه احساس کردم تب کردم بی اختیار یه بوسه ریزی روی لب هاش زدم

-پس خوشت میاد؟؟ بگو دوستم داری دیگه نتونستم تحمل کنم با ولع بوسیدمش جوری که قطعا لباش کبود میشد اهمیتی نمیدم فقط میخوام تا ابد همین جوری بمونم نفس کم آورد خواست بره نذاشتم دیگه بی حال شد دلم نمیومد ولش کنم

-اما... چرا دیگه نفس کم اوردم ولش کردم نشست زمین چند تا نفس عمیق کشید... چیزیت نشد؟؟

-خیلی خری بی جنبه لوکا از تو بهتره جنبه داره

-لوکا؟؟؟؟ اون پسره مو آبی؟ تو با اونی؟؟ چ چ چطور تونستی؟؟ از بازوش گرفتم و آوردمش بالا کوبیدمش به دیوار تو فقط مال منی! فهمیدی؟؟؟

-به زور مال توعم ولی من لوکا رو دوست دارم حالا میخوای بخواه میخوای نخواه، هر کاری کنی دیگه دوستت ندارم هر کاری باهام کنی اهمیتی نمیدم فقط لوکا برام مهمه (تو دلش:آها خیلی خوب دارم حالتو میگیرم)

-دیوونه شدم دم گوشش گفتم :خیلی پرو شدی زبونت دراز شده ببینم وقتی داری زیرم ناله میکنی بازم اینجوری میگی؟؟

-منتظر عواقب حرفت باش، گمشو تو اتاقت

-😛😛😛اتاق تو؟؟

-نخیر اینجا بردمش اتاق خودش که براش سفارش داده بودم که اگه دختر خوبی شد سوپرایزش کنم تو کمد پر لباس های خوشگل کرده بودم از مال منم بهتر بود

-باید ادب بشه دوست ندارم اما اگه این اتفاق بیوفته حالش میاد سر جاش گوشیمو بر داشتم و بهش زنگ زدم:الو؟؟ سلام خوبی؟؟ میخوام بیای قراره مرینت رو حسابی برترسونی و.. منظورم رو فهمیدی؟ قبلا برات توضیح دادم تا چه حد

ناشناس:باشه میدونم اومدم

از زبان مرینت

واووووو چه اتاق قشنگی بود توش از عکسای من قاب شده بود صورتی با خال های سفید بود همون طرحی که دوست دارم تو کمد رو نگاه کردم از هر نوع لباس و از هر رنگی بگی بود! اتاق بزرگ بود عالییی بود از اتاق آدرین خیلی بهتر بود!

-یه کم با گوشیم بازی کردم جالبه گوشیم رو نگرفت

-هورااااااا بلاخره این مرحله رو هم رد کردم!

-که در باز شد آخه آدرین قفلش کرده بود خودش همراه با یه پسر چشم سبز و مو طلایی مثل خودش وارد شدن

-معرفی میکنم فیلیکس! گفتم اینجوری حرف زدن عواقب بدی داره

-از ترس خشکم زد فکر نمیکردم واقعا کاری کنه

-فیلیکس جان مال خودت لذت ببر

-زود درو قفل کرد رفت تا تونستم دور اتاق دویدم و جیغ میزدم هرچی دستم میومد پرت می‌کرد بهش و ادرینو فحش میدادم از موهام گرفت محکم بغلم کرد خر زور بود منو انداخت رو تخت روم خیمه زد با پاهاش پاهام رو گرفت و دوتا دستام رو محکم گرفت و برد بالا

افقط با یه دست دستام رو گرفته بود اما نمیتونستم تکون بدم ولم کنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن

-خواستم بگم آدرین کمکم کن الکی گفتم اما دیگه دیر شده بود با بی‌رحمی تمام منو بوسید و لب هام رو گاز می‌گرفت گردنم رو بوسه کنان رفت پایین

-از زیر دامن لباسم دستش رو روی رون پاهام کشید و برد بالا تر یه بوسه وسط سینم زد

-اشک هام بی اختیار میومدن خیلی بدی آدرین

فیلیکس: وای چقدر خوشمزه ای آدرین بهم یه حدی داده واسه لذت بردن از تو. ولی کی به کیه؟؟ میخوام بهت حال بدم دوست دارم صدای ناله هاتو بشنوم هاهاهاها

قهقههههههههه

-صدای زیپ شلوارش رو شنیدم با تمام توان داد زدم ادرینننننننننننننننننننننننننننننننننن ککککمممممممممکککککککممممممممممممم کننننننننننننننننننننن الکیییییییییی گفتممممممممممم کافیهههههههههههه قول میدم دختر خوبی باشم تو رو خدا بیاااااااااااااااااااااااااااااااا

فیلیکس از روم پاشد و گفت:اوه اوه گوشم کر شد

-بابا نترس

-خوبه آفرین به فیلیکس عالی نقش بازی کرد امیدوارم زیاده روی نکرده باشه رفتم تو پس فول میدی دختر خوبی باشی؟؟؟

-قول میدم😭

-قول میدی هر کاری گفتم برام بکنی؟ نه نیاری؟ اذیتم نکنی؟؟

-قوللللل😢

-حتما باید زور بالا سرت باشه؟؟ اینم تنبیهت تا تو باشی حرف مفت نزنی

-خیلی بدییییییییییی 😭😭😭😭😭😭

-زدم زیر گریه پاهامو بغل کردم فیلیکس رفت آدرین اومد پیشم و گفت:هی گریه نکن تقصیر خودت بود اصلا دوست ندارم کسی تو رو ببینه چه برسهبه اینکه بهت دست بزنه ببخشید پیتزا سفارش دادم ساعت 10 شبه

باید گرسنه باشی

-نمی‌خورم بروو

-باید بخوری شب نباید گرسنه بمونی بگو چشم

-چش.. م. ....آروم گفتم :ازت بدم میاد

-چیییی؟؟

-هاها هیچی هیچی اشک هامو پاک کردم

-از اتاقت خوشت میاد؟؟ اما چه زدی بهم هرچی بود شکوندی که! عیب نداره بیا اتاق من فیلم ببینیم و شام بخوریم

-باش بزار لباسمو عوض کنم

-باشه زودی بیا امم سس قرمز میخوری یا سفید؟

-قرمز

-تند یا معمولی؟

-معمولی