نجات زمین P36

kastel kastel kastel · 1402/04/03 13:28 · خواندن 3 دقیقه

سلام به همه لطفا تا پارت های قبل رو نخوندین سراغ این پارت نیاین بریم ادامه مطلب

ماریوس:دوما الان وقت قهر تو رو ندارم باید برگردم.

دوما:من واقعا نمی دونم چطور برگردی.

ماریوس:پس چکار کنم؟

دوما:مثل هر دفعه صبر کن تا برگردی.

ماریوس:تو از دست من عصبانی هستی؟

دوما:قهر واسه بچه هاست من از اولشم نباید بار خودم رو رو دوش تو می زاشتم به هر حال من اشتباه کردم فیلیکس پای قولش به تو موند و وقتی بیهوش شده بود از تو محافظت کرد.

ماریوس:یعنی الان دوباره دوستیم؟

دوما:من دیگه مردم تو با انرژی های منفی که از من مونده صحبت می کنی من دوما نیستم فقط بخشی از دوما هستم چطور می تونم با کسی دوست باشم.

ماریوس ناراحت میشه و میگه:مامان من رو می شناسی؟

دوما:خودم نمی دونم ولی پدر تو بن بئد ها خیلی معروفه برای همین داستان ازدواجش خیلی سریع پیچید لوسیفر با یه خدا ازدواج کرد که از بین خدایان طرد شده بود اسمش ویکتوریا بود اون با یه برادر دوقلو داشت زمان تولد اونا چون دوقلو بودن و فقط یکی از اونا به عنوان خدا پذیرفته میشد اون از بین اونا طرد شد و بعدها اونا باهم آشنا شدن و نتیجه ازدواجشون تو و خواهرت بود شما از مادرتون قدرتی رو به ارث بردین که اون ساخت بئد های جدیده با به وجود اومدن بئد های جدید پدید آورنده اون تبدیل به یک خدا میشه پدر و مادرت تونستن که بئد های جدید بسازن وقتی که پدرت موفق به ساخت بئد شد خدایان مجبور به پذیرفتن اون ها در بین خودشون شدن.

ماریوس:پس به احتمال زیاد داخل بئد خدایان هستن.

دوما:گفتم که کسی جای اونا زو نمی دونه اما مادرت مرده اون بعد از به دنیا اوردن شما دو ستاره رو پدید اورد و نصف روح خودش رو در یک ستاره و نصف دیگه رو داخل ستاره دیگه کرد کسی نمی دونه که چرا کار خیلی عجیبی بود که تمام روحش رو داخل دو ستاره بکنه اما اون خ ایی نبود که الکی همچین کاری کنه اسم اون دو ستاره رو ماریوس و ماری گذاشت درست به اسم تو و خواهرت.

ماریوس:چرا بر نمی گردم؟

دوما:یا اونا باید گوی رو در بیارن یا اگر نتونن باید منتظر بمونی.

بعد بخشی از گوی رو تمیز کرد و گفت:نگاه کن دارن سعی می کنن که گوی رو در بیارن از گردنت تا به حالت عادی برگردی.

ماریوس نگاه می کنه ماری ر ی زمین افتاده بود نگرانش میشه اما نمی دونه چطور باید برگرده.

ماریوس:چرا کاگویا جلو نمیاد گوی رو در بیاره اون که جسه بزرگی داره براش راحتتره.

دوما:درسته ولی ممکنه که گوی رو بشکونه و تو بمیری.

ماریوس:اینطوری بقیه هم نمی تونن به طرف گوی حمله کنن چون ممکنه بشکنه.

دوما:درسته همین کارشون رو سخت کرده.

ماریوس:اگر برگردم همه چیز تموم میشه؟

دوما:به خودت بستگی داره باید تموم انرژی سیاه رو جذب کنی تا تموم بشه فعلا باید بمونیم و نگاه کنیم.

ممنون که این پارت رو خوندین😘😘