عشق شکسته پارت پایانی قسمت 7

سایه ماه · 13:18 1402/04/01

برید ادامه. این پارت کوتاه تره.

الناز: الان!

لوسی: *از بالا به دیوار درحال بوجود آمدن حمله میکند* طلسم های کاستیفر: بخش پنجم: رعد و برق تاریک.

*صاعقه ای به رنگ سیاه به دیوار برخورد میکند و آن را از هم می پاشد.*

مرینت: لاکی چارم.

(از زبون مرینت)

لاکی چارم برام یک جعبه با نوشته های عجیب رویش آورد.

هر چی به دور و اطراف نگاه میکنم چیزی به ذهنم نمیرسه. آخه من باید با این جعبه چی کار کنم؟

آدرین: مرینت! از لاکی چارم استفاده کردی؟

مرینت: آره. ولی نمیدونم باید باهاش چیکار کنم.

آدرین: نگران نباش. تو تنها نیستی. ما با هم یک راه حل پیدا میکنیم.

دیمین*به سوی آنها پشتک میزند*: حق با اونه.

*آلیا و نینو در حال رد و بدل کردن ضربات با هانس هستند.*

مرینت: ببینم ما میتونم وارد ساختمان ها بشیم؟

آدرین: گمونم؟ منظورم اینکه اگر تسخیر شده ای داخلش نباشه. شدنی هست.

مرینت*جعبه را رویه دیمین می گیرد*: ببینم این نوشته ها برات هیچ معنی ای ندارند؟ به هر حال تو بیشتر از من توی این جور مسائل خودت رو درگیر کردی.

دیمین*متفکرانه می گوید*: راستش رو بخوای من نمیتونم اونا رو بخوانم ولی فکر کنم یک نوع مهر و موم باشند. صبر کن! نگو که...

مرینت: ممکنه. تا امتحان نکنیم نمی فهمیم.

آیدا*به سوی اونا می آید*: پس امتحان کنید. من و زهره راه رو برای شما باز میکنم و بقیه حواس هانس رو پرت می کنند.*رو به زهره میکند* زهره! با ما بیا.

زهره*به سوی آنها میاید*: آمدم

*چشم زهره به جعبه می خورد*

زهره: اون چیه؟

مرینت: مطمئن نیستم. دیمین میگه که حروف روی جعبه ممکنه تکه هایی از یک طلسم مهر و موم باشه. میخوام وارد ساختمان بشم و ببینم چیزی به ذهنم میرسه یا نه؟

زهره: و میخوایید بدون اینکه تسخیر شده ها جلوی شما رو بگیرند این کار رو انجام بدید. خب پس میتونم بگم که افراد خوبی واسه ی هم تیمی انتخاب کردید. مگه نه آیدا؟

آیدا: آره.

دیمین: شما جلو برید. من و آدرین این بالا می مونیم که کسی شک نکنه. ولی زود بیایید.*هشدار میدهد* هانس خیلی باهوشه.

آیدا: رو ی شما دوتا حساب میکنیم. 

*آیدا، زهره و مرینت از طریق یکی از پنجره ها وارد ساختمان می شوند*