new world 🌍p7
( از این پارت به بعد دیگه تو تستچی نذاشتم)
مرینت : وقتی رفتیم بیرون همه یجوری نگامون می کردن انگار تا حالا آدم ندیدن
آدرین : همه با تعجب نگامون می کردن ولی مایکل با خشم حسادت اونجا دلم خنک شد که مایکل حسودیش شده ، گوشیم زنگ خورد دیدم مامانمه فکر کنم تلویزیون رو دیده باشه
امیلی : الو کجایی چیکار کردی این چیه تلویزیون داره نشون میده
آدرین : سلام مامان خب مگه جرم کردم امیلی : آخه حتما باید یه کاری کنی همه جا پخش بشه آدرین : منو مرینت تو اتاق تنها بودیم بعدش فهمیدیم دارن ازمون فیلم می گیرن...... آدرین : مامانم بعد از یه عالمه نصیحت کردن قطع کرد
مرینت : رسیدیم سالن غذا خوری ولی مدیر اومد گفت.....
مدیر : می خوام به مرینت و آدرین بخاطر زوج بودنشون تبریک بگیم آدرین : ما هنوز زوج نشدیم فعلا رل هستیم آدرین تو دلش : مایکل دوباره داره اونجوری نگاه می کنه فهمیدم چیکار کنم
آدرین : ولی به زودی ازدواج می کنیم مرینت : ....
مایکل : می خواستم برم یه بلایی سر آدرین بیارم ولی لایلا نذاشت لایلا : ولشون کن بزار از آخرین روزاشون لذت ببرن مایکل : باشه ولی فقط الان
مرینت : غذامون رو خوردیم و یکم رفتیم بیرون ( کاره خواستی نمی کنن) و بعد برگشتیم هتل بعد از چند دقیقه که رسیدیم برق رفت
آدرین : انتظار داشتم دخترا جیغ بکشم ولی نینو مثل دخترایی که سوسک دیدن داشت جیغ می کشید نینو : برقققق رفتتتت فیلیکس : نینو کم کم دارم به عقلت شک می کنم آلیا : ولی من خیلی وقته به این باور دارم نینو یه چیزیش هست کاگامی : داشتم به حرفای اینا گوش می دادم که یچیزی افتاد روم از رو خودم برش نداشتم چون الان حال می دادم بترسونمشون آلیا : یکی چراق قوه گوشیشو روشن کنه آدرین : من الان روشن می کنم وقتی روشن کردم یه چیزی جلوم دیدم که یهو نینو دوباره جیغ زد نینو : ررررووووححح الان می میریم
آدرین : همه داشتیم به یه طرف فرار می کردیم که یهو شارژ گوشیم تموم شد و چراق قوه قطع شد بقیه هم گوشیاشون شارژ نداشت که چراق قوه روشن کنن فیلیکس : عهه کاگامی نیست نینو : روحه خوردش فیلیکس : نینو چی میگی آدرین : مرینت اگه من مردم به مامانم بگو آبمیوه گیریشو من خراب کردم دمپایی هاشم من گم کردم مرینت : اگه خودم زنده رفتم بیرون باشه آدرین : مرینت همیشه دوست داشتم ولی الان هممون میمیریم مرینت : منم دوست دارم آدرین : تو این وضعیت به چی می خندی مرینت : به کارای شماها ( نینو داره جیغ می کشه، آدرین داره اعتراف می کنه، فیلیکس با داد داره دنبال کاگامی می گرده) آلیا : داشتم به حرف های مرینت و آدرین گوش می دادم که برقا اومد روحه کاگامی بود فیلیکس : کاگامیییی ( میره بغلش می کنه) نینو : کاگامی تو بودی
/ 3 شب /
مرینت: همه خوابیده بودن ولی من خوابم نمی برد رفتم تو بالکن آدرین : خوابم نمی برد یهو مرینت پاشد رفت تو بالکن رفتم دنبالش آدرین : چرا نخوابیدی مرینت : خوابم نمی برد که یهو آدرین شروع کرد به خندیدن مرینت : چرا می خندی آدرین : چون هر وقت یادم می یوفته که تو بخاطر خودم گل هامو رد می کردی خندم می گیره و یه سوال مرینت : چی آدرین : تو چطور وقتی خانم مندلیف شرور شد هم مولتی موس شدی هم لیدی باگ اونم تو یه زمانمرینت : مولتی موس جلوی تو تبدیل به مرینت شد و حتی لیدی باگ پیشش بود با اینکه جفتشون یه نفرن خب من از معجزه گر روباه استفاده کردم و یه توهم درست کردم و وقتی تو رفتی همه چیزو به حالت عادی برگردوندم
تموم شد😁