عشق واقعی P10

ـ🧡Orange Loin🧡ـ ـ🧡Orange Loin🧡ـ ـ🧡Orange Loin🧡ـ · 1402/04/01 01:22 · خواندن 2 دقیقه

 

مرینت#

ساعت نزدیکای9بود دیگه باید میرفتیم

تق تق تق

مرینت ـ بفرمایید

نیت ـ جووووون چه دافی شدی

مرینت ـ برو از اتاقم بیروم زوود

نیت ـ حالا چرا کوپ کردی کاریت ندارم

مرینت ـ برو وگر نه داد میزنم همه بیانا

نیت ـ مری جوونم این کارا رو نکن با من دیگه یکم با هم حال کنیم باهم

چی میشه مگه 

بعد اومد جلو و منو چسبوند به دیوار داشت لباش رو به لبام نزدیک میکرد خیلی استرس دارم و داشتم دست و پا میزدم

آدرین #

وار اتاق شدم و دیدم اون پسره خره میخواد مرینت رو ببوسه دوییدم سمتش کشیدمش کنار و مرینت رو توی بغلم قفل کردم

نیت ـ چی کار میکنی داشتم حال میکردم 

آدرین ـ حرف دهنت بفهم در مورد مرینت درست حرف بزن 

مرینت داشت تو بغلم میلرزید 

آدرین ـ عزیزم آروم باش بیا بریم

از اتاق اومدیم برون داشتبم از پله ها پایین میومدیم که 

نیت ـ جواب این کارات رو پس میدی آدرین کاری میکنم این دختر تا ابد واسه خودم شه

اومدم برگردم بزنم تو دهنش که مرینت نذاشت

مرینت ـ ولش کن بیا بریم

بابا تام ـ مرینت چرا چشمات قرمزه 

مرینت ـ حتما واسه کم خوابی هست 

بابا تام ـ بریم پس

آدرین ـ بابا اگر میشه من با ماشین خودم بیام 

مرینت ـ بابایی منم با هاش برم

بابا تام ـ آره عزیز دلم برو آراد تو هم با مارتا با ماشینت بیا

آراد ـ چشم بابا

مرینت #

با آدرین رفتیم سمت ماشین و سوار شدیم حالم خیلی بد بود

آدرین ـ اون گاو کاره دیگه ای نکرد؟! 

مرینت ـ نه

آدرین ـ اگر گوهی خورده بگو تا درستش کنم

مرینت ـ نه هیچ کاری نکرد خوب شد رسیدی

آدرین ـ میدونی اگر نرسیده بودم چه اتفاقایی  میتونست بیوفته 

مرینت ـ مرسی که هستی و کمکم کردی 

آدرین ـ راستی من میترسم تو و مارتا رو دوتا دختر تنها رو ول کنم  به آراد میگم بیاد تو اتاق شما تو بیا پیش من

مرینت ـ باش 

رسیدیم من از ماشین پیاده شدم و رفتم پیش بابا تام و مارتا نیت چپ چپ نگام میکرد

وارد انجا که شدیم دو قسمت بود یکی واسه پدر و مادرا یکی  هم واسه ما  وارد انجا که شدیم کلویی پرید رو آدرین و شروع کردم به بوس کردنش

آدرین ـ ا ا کلو  کل کلوی کلویی ولم کن

کلویی ـ عشششقم بلاخره اومدی چرا دیر امدی عشق دلمممممم

آدرین ـ مثل آدم حرف بزن آراد داداش بریم اونجا بشینیم 

آراد ــ آره عالیه مرینت مارتا بیاید

کلویی ـ عشقم من واسه خودمون دوتا وی ای پی آماده کردم که بریم اونجا

آدرین ـ من با تو بهشت هم نمیاد