new world 🌍p5

𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 · 1402/03/31 23:32 · خواندن 5 دقیقه

... 

( الان لایلا داره با گابریل که روحش تو معجزه گر پروانس حرف می زنه نمی دونم تو کار تونم می تونه باهاش حرف بزنه یا نه ولی تو داستان من می تونه) لایلا : سلام گابریل گابریل : سلام لایلا : من می خوام کاری کنم مرینت و آدرین از هم دور بشن گابریل : کاری به آدرین نداشته باش لایلا : من کاری بهش ندارم خودت که می دونی تمام دخترا اونو برای پول می خوان ولی مرینت نه گابریل : چیکار می خوای بکنی لایلا : فقط می خوام مرینت و آدرین رو از هم جدا کنم و بعدش به قولی که به تو دادم عمل می کنم یعنی وقتی معجزه گر هارو گرفتم تورو به زندگی بر می گردونم گابریل : ولی اینکه می خوای مرینت و آدرین رو از هم جدا کنی با این کارت به آدرین صدمه می زنی لایلا : مگه تو همونی نبودی که به زور می خواستی بفرستیش لندن الان چرا دل رحم شدی گابریل : دیگه گذشته برام مهم نیست من دیگه نمی خوام تو کار های آدرین دخالت کنم لایلا : منم نمی خوام کسی تو کارام دخالت کنه ( و بعد می ره)مرینت : امروز یکشنبه بود و قرار بود با آدرین بریم ویلا 

( مرینت و آدرین یه ویلا دارن که روزای تعطیل میرن اونجا)

 مرینت : وسایلم رو جمع کردم و رفتم دمه در که ماشین آدرین رو دیدم ( آدرین ماشین داره) مرینت : سلام  آدرین : سلام 

مرینت & : باید بهش می گفتم نیمه انسانه ولی چجوری اما باید بهش می گفتم که حواسش به اون حلقه باشه آدرین حتی نمی دونه که باباش مونارک بوده و یه دنیای جدید درست کرده آدرین فکر می کنه با کمک باباش مونارک رو شکست دادم و اینجوری باباش م. ر. د. ه آدرین : مرینت رسیدیم مرینت : وقتی رفتیم تو رفتم تو اتاقم و وسایلم رو در اوردم و کوامی هارو از میراکلس باکس کوامی ها همش می گفتن که مارو هم بیار اینجا ولی قبول نمی کردم که آخر دیگه انقدر گفتن که قبول کردم اریکو : چجوری می خوای به آدرین بگی که نیمه انسانه؟ مرینت : نمی دونم چجوری باید بهش بگم استامپ : مطمئنم که باورش براش سخته اما آخر باید بفهمه نه؟ مرینت : آره باید بفهمهمرینت با کوامی ها میره پایین) پلگ : تیکی بنظرت مرینت چجوری می خواد بهش بگه تیکی : نمی دونم ولی باید بگه مرینت : وقتی رفتم پایین آدرین گفت میای فیلم ببینیم گفتم باشه نمی دونستم چجوری بهش بگم خودمم وقتی فهمیدم نمی تونستم باور کنم دیگه چه برسه آدرین ولی آدرین حتی اگه کامل سنتی مانستر باشه مهم نیست مهم خود آدرینه مرینت : آدرین اگه نیمه انسان یا همون نیمه سنتی مانستر باشی چیکار می کنی آدرین : برای چی می پرسی مرینت : همین جوری آدرین : خب نمی دونم چرا باید به چیزی که نیستم فکر کنم ولی اگه بودم خب خیلی ناراحت می شدم مرینت : اگه حالا واقعا باشی و من اینو 4 سال می دونستم ولی به تو نگفتم چیکار می کنی آدرین : وقتی هویت های همو فهمیدیم تو قول دادی دیگه چیزی رو از قایم نکنی پس یعنی 4 سال همچین چیزی رو ازم قایم نکردی آدرین & : مرینت هی سوال های عجیب و غریب می پرسید ولی هر وقت اینجوری می کرد یعنی یه چیزی می خواد بگه ولی نمی تونه بگه آدرین : چی می خوای بگیمرینت : آدرین تو نیمه انسانی آدرین : شوخی نکن مرینت : شوخی نمی کنم دارم راست می گم نه فقط تو کاگامی و فیلیکس هم سنتی مانسترن ولی تو نیمه انسانی آدرین : اما چجوری چرا ما که اصلا معجزه گر طاووس رو نداشتیم مرینت : تو به اینش کاری نداشته باش ( نمی خواد بگه چون بابات مونارک بود) آدرین : چرا مرینت : چون نمی دونم آدرین : نیمه انسان یعنی یه آدم کامل نیستم 😞 مرینت : نیمه انسان ها یا سنتی مانستر ها هیچ فرقی با انسان ها ندارن اونا هم ازدواج می کنن خوشحال میشن ناراحت می شن بچه دار می شن عاشق می شن و تمام چیزایی که برای آدما اتفاق می یوفته برای سنتی مانستر ها و نیمه انسان ها هم اتفاق می یوفته ( اگه یه سنتی مانستر بچه دار بشه بچش انسانه ولی خودش سنتی مانستر یا نیمه انسان یعنی بچه های آدرین انسان هستن) آدرین : تو بخاطر نیمه انسان بودنم می خوای ولم کنی  مرینت : اگه می خواستم ولت کنم همون 4 سال پیش که فهمیدم ولت می کردم مرینت : نه اصلا حتی اگه یه سنتی مانستر واقعی باشی ( و بعد گونه آدرین رو می بوسه مایکل : رفته بودم بیرون به لایلا نگفته بودم که می خوام وقتی رفتیم مارسی می خوام از مرینت درخواست ازدواج کنم اون یه نقشه خیلی خوب داشت ولی شاید اینم جواب داد ولی احتمال اینکه مرینت قبول کنه خیلی کمه ولی باز امتحانش ضرر نداره.......... الکس : لایلا نمی خوای به آدرین بگی لایلا : نه می خوام چند روز قبل تر از روز تولد مرینت بهش بگم ( همون نقششون می خوان به آدرین یه چیزایی بگن که بعدا می فهمین) الکس : یعنی می خوای روز تولد مرینت همه اون اتفاق ها بیوفته لایلا : آره می خوام روز تولدش رو به بدترین روز زندگیش تبدیل کنم الکس : ولی با این کارت شاید مرینت برای اینکه دیگه آدرین رو نبینه و دلایل دیگه از فرانسه بره و اینجوری به مایکل چی میرسه لایلا : چه بهتر از فرانسه بره دیگه کلا آدرینم نمی بینه و مایکلم ولش کن ما فقط می خوایم به هدفون برسیم اونم برای رسیدن به هدف لازم داریم اصلا مهم نیست که به اون مرینت برسه یا نه الکس & : کی انقدر بد جنس شدی کرد)