سخت اگرچه روشن فصل ۲ پارت ۵

Pania Pania Pania · 1402/03/30 18:54 · خواندن 1 دقیقه

سلام بچه ها خوبین ؟ از فصل جدید شرطی واسه پارتا نذاشتم و نتیجش شد لایک و کامنت کم برای همین میخوایتم این پارتو کم بدم ولی چون تا فردا باید تمومش میکردم پشیمون شدم و الان برای پارت اخر شرط دارم ۶ کامنت و ۱۱ لایک و برای اون رمان که اسمی نداره هم شرط دارم ....

من و لوکا هم روی صندلی اشپزخونه نشسته بودیم و حرف میزدیم + به نظرت کی از مرینت خواستگاری کنم ؟ ( سوپرایزززززز 😉 ) _ کاگامی داره تو اتاق وسایلشو جمع میکنه ما فردا میریم پاریس فردا یاید اینکارو کنی . + باشه اما چجوری ؟ اصلا به نظرت قبول میکنه ؟ _ نمیدونم ؛ شاید بهتر باشه از کاگامی بپرسی هرچی نباشه اونم دختره و خوش سلیقس !+ ای خدا ادم هیچکسو محتاج خواهرش نکنه (اِ ادری بدجنس من خواهر دوست دارم ) میرم بالا ازش بپرسم . _ باشه موفق باشی . 

+ کاگامی جونم خواهر.... ( وسط حرف ادری پرید . ) _ اولا  خر خودتی ( بی ادب نیستما😂) دوما چی میخوای ؟ + الحق که خواهر خودمی از بچگی باهوش بودس ! _ حرفتو بزن وقت ندارم . + میخوام از مرینت خواستگاری کنم باید چیکار بکنم ؟ _ واووو برادمو ( با خنده ) + مسخره بازی در نیار کاگامی . _ باشه باشه بیا بهت بگم ......

پایان این قسمت یکمی طنز هم بود امیدوارم خوشتون اومده باشه 😍 دو یا یک پارت دیگه رمان تموم میشه و پارت اخر رمانتیکه 👌❤ لایکو کامنت فراموش نشه 🥲💖