جنگ عشق فصل دوم
پارت ۴
لوکا. نینو رو اوردم تو کلبه نبض شو گرفتم اون واقعا مرده بود تیر به قلب ش اصابت کرده بود داشتم بالا سرش گریه میکردم که گوشیش زنگ خورد 😞 الیا بود
نمیدونستم بهش چی بگم جواب دادم
+سلام
_سلام لوکا تویی؟
+اره منم.
_میشه گوشی رو بدی نینو
+الیا نی نینو تو راه اومدن به کلبه من یک نفر بهش تیر و زده به قلبش اصابت کرده و مرده 😞
جیغ بلندی کشید و تلفن قطع شد جنازه شو کول کردم
و به سختی با اون پا مجروح بردمش بیمارستان
_سلام آقا بفرمایید
+خانوم دوست من تیر خورده
سریع چند نفر معاینه ش کردن و مطمعن شدن کشته شد
منو نگه داشتن به پلیس زنگ زدن
پلیس اومد
+سلام آقای ....
_لوکا سلام آقای .....
+پیتر توضیح بدید چی شد
..............من براش توضیح دادم و منو به اداره پلیس بردن.
من افسر پرونده ی دوست شمام پیتر آگرست امیدوارم با ما همکاری های لازم رو انجام بدید شما گفتید که ساعت پنج بعدازظهر روز یک شنبه دوست شما جلوی کلبه تیر خورده و کشته شده میشه بگید کی با شما دشمنی داره و چرا.
خب من دشمن خاصی ندارم من محافظ یک گنج خوانوادگی هستم و بخواطر اون گنج زیاد تحدید میشم و یک نفر دیگه به نام آقای آدرین آگرست که فکر نکنم این قتل کار ایشون باشه چون با نینو رفیق بودن.
خیلی ممنون از شما فعلا از پاریس خارج نشید تا تکلیف این پرونده معلوم بشه.
آدرین. بی شعوراااااا من گفتم لوکا رو بزنید نه نینوووووووووو ........................................................
تا پارت بعد لایک و کامنت یادتون نره نظر تون مهمه