سخت اگرچه روشن فصل ۲ پارت ۱

Pania Pania Pania · 1402/03/27 15:02 · خواندن 1 دقیقه

سلام بچه ها اومدم با یک پارت باحال دیگه ۶ یا ۷ پارت دیگه رمان تموم میشه هیچ کاری یا انتظاری ازتون ندارم فقط قلبو پرش کن و بعد بخون 💖

گفت : ایشون دوست هستن . الکس گفت : سلام اسمت چیه ؟ ای خدا چرا از من میپرسید ؟ اروم باش مرینت باید خودمو کنترل کنم کاگامی شرشو تکون داد که حرف بزنم + اممم ر ی مرینت .ادرین : اها سلام اممممم ری مرینت . کاگامی : ادرین ! ( با داد ) + مشکلی نیس کاگامی . ادرین : چیه ؟ ما تو یک گروهیم شما تو یک گروه پس حق نداری ازش دفاع کنی کاگامی ! الکس : اینجا چه خبره رمزی حرف نزنین . _ باشه الکس . + کاگامی لوکا یک لحظه میاین تو اتاق ؟ _ باشه × اوک . ادرین : نه نباید تو جمع برین خصوصی حرف بزنین . _ ادرین ( با داد ) × کاگامی حق داره مشکلی نیست . لوکا سعی داشت کاگامی رو اروم کنه منم باید یک کاری میکرد + ادرین لطفا بذار برین داخل اتاق . _ به یک شرط . × همینمون موده بود 🤦‍♂️. + چی ؟  _ کاگامی جلوم زانو بزنه و بگه تروخدا . زیر لب گفتم مغرور. کاگامی : من عمرا این کارو کنم ! ادرین : هر طور راحتی میل خودته . ای بابا حالا لج افتادن . باید خودم دست به کار شم . اروم جلوی ادرین زانو زدم و گفتم ترو خدا  .

از زبان ادرین 

یهو مرینت جلوم زانو زد و گفت تروخدا . این دختر چقدر عجیبه ! کاگامی : اوا مرینت ! ادرین ببین چه گلی کاشتی ! + رز کاشتم . حالا دور از شوخی مرینت پاشو زشته ( بچمون غیرت داره 😂) پایان 

بچه ها دستم داغون شد ولی گفتم چون پارت اول فصل دومه طولانی بدم خوشحال شین دوس دارین همیشه انقدر طولانی بدم ؟ راستی لایکو کامنت فراموش نشه 💖💖بای بای 🖐🖐🏻