حسی جدید

هانیه هانیه هانیه · 1402/03/27 14:57 · خواندن 1 دقیقه

سلام من نیکا هستم نویسنده ی جدید اما نام کاربریم هانیه است امیدوارم از داستانم رو دوست داشته باشید 🥰💋❤

پارت 1💜

امروز تولد پدر مرینت بود و همه ی خانواده می خواستن پدرش رو سوپرایز کنن🙃😉

  «مرینت» 

براش چی بخرم که دوست داشته باشه؟ 🤔

مرینت تصمیم می گیره بره بازار تا برای پدرش چیزی انتخاب کنه مرینت در بازار که مغازه ساعت فروشی ای رو می بینه که از یکی از ساعت هایش خیلی خوشش میاد تصمیم میگیره که اون رو بخره اما در مغازه یک پسری رو میبینه (آدرین) متوجه میشه که می خواد اون ساعته رو بخره و چون از اون یکی بیشتر نبود نمی توانست بخره مرینت به داخل مغازه میره 

  «مرینت» 

ببخشید آقا این ساعته چند؟ 😐

مغازه دار : 

ببخشید این ساعت رو می خواد این آقا بخره شرمنده 🥲

مرینت ناراحت از مغازه بیرون میاد و... 😍

منتظر پارت 2 باشید🥰❤💋