رمان شروعی جدید در زندگی

🍉 watermelon 🍉 🍉 watermelon 🍉 🍉 watermelon 🍉 · 1402/03/25 00:44 · خواندن 2 دقیقه

سلام پارت ۲

 

از زبون ادرین

براش لباس سفارش دادم چون عاشقش شده بودم و میخواستم با خودم ستش کنم 

اولین باریه که واقعا عاشق یه دختر شده بودم

 

از زبون مرینت

خیلی هیجان زده بود رفتم خونه شام خوردم و خوابیدم

روز عروسی آلیا

بلند شدم ۱۰ بار الیا زنگ زده بود اومدم زنگ بزنم که خودش زنگ زد و کلی فش بارم کرد😂

رفتم رفتم مزون رز و لباسمو گرفتم و رفتم ارایشگاه ساعت تقریبا ۵ بود الیا گفت که نینو پایینه بیا بریم خیلی دوتاییمون ناز شده بودیم 

یهو دیدم ای وای من حواس پرت کیفمو تو مزون جا گذاشتم به الیا گفتم ث رفتم مزون و کیفمو برداشتم 

ذسیدم باغ و الیا گفت که هنوز کسی نیومده ما و نینو و ادرینیم من با تعجب گفتم ادرین کیه گفت دوست صمیمی نینو س که به عنوان ساقدوششه 

منم رفتم داخل (کنجکاو شدم که بفهمم ادرین کیه) 

 

«از زبون ادرین» 

 

لباس مرینت و برداشتم و به طرف باغ راه افتادم وقتی رسیدم دیدم الیا و نینو هستن و مرینت نیست (نینو مرینتو به ادرین معرفی کرده) 

به الیا گفتم و گفت الان میاد بعد از چند دقیقه اومد شبیه فرشته ها شده بود 

یه ارایش خیلی ساده و زیبا با لباسی صورتی و قشنگ 

خیلی بهش مییومد 

رفتم پیش مرینت و..... 

 

 

 

بیا بیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خب 

 

 

 

 

 

 

به مرینت سلام کردم چشماش مثل دریا  بود خیلی دوست داشتم ببوسمش

 

که یهو....... 

 

پایان پارت ۲ 

 

هر روز دو پارت میدم