سکوتp²
برید ادامه😍❄️
.
Merinett
«قیمت آدمارو “زمان” مشخص میکنه!»
داشتم توی محوطه قدم میزدم و خودمو مشغول پرونده ی کاترین کرده بودم. جالبه! کاترین مقدار زیادی مورفین¹ به بدنش تزریق شده که البته بعد از مرگ این اتفاق افتاده. مرگ در اثر خفگی با آب بوده چون توی ریه هاش آب بوده! لبهاش به یه چیز اکلیل آغشته بوده که انگار از نفس قاتل بوده. (که یعنی قاتل یا آسم داشته یا تفریحی مواد میزده و اسپری آسمم رو برای همین تو دهنش میزده که خوشبو باشه)
با اومدن لوکا دست از خوندن پرونده برداشتم و گفتم : خوشگل چی پیدا کردی؟
با خشمی که تا بحال ازش ندیده بودم گفت : مرینت ساکت شو!
لوکا به سمت اتاقک سردخانه رفت ، ادوارد که اومد مچشو گرفتم و گفتم: بهتره بگی چیشده!
با بیحوصلگی تمام گفت : وقتی رفتیم سمت صدا از پنجتا دختر کتک خوردیم...
مچشو ول کردم و سرمو سمت مخالف چرخوندم و گفتم : پیداشون کنم میکشمشون!
رفتم بخش هویت شناسی ، روبه آلیسا کردم و گفتم : چی شد هویت قاتلا شناسایی شد؟
با ترس گفت :قاتلا نه... قاتل این همون قاتل حرفهایه است... مرینت!
دستاشو گرفتم و گفتم :نترس امنیت اینجا صادر شدهس.
-امیدوارم!
+صبح فردا+
"ساعت 8:14 صبح"
*عمارت فرگوسن *
بالا سر جسد بودم ، اینو از وسط نصف کرده ، اما مشکل اینجاست!.. چشم اولی مشکیه اما دومی سبزه!... انگشتمو روی پلک هام گذاشتم و فشار دادم ، بوی خون همه جا هست. بلند گفتم: یه جسد دیگه هم هست! بیاید
به سمت انتهای حیاط رفتم و به درو دیوار و اشکال جالبش نگاه کردم! بارو نم نم شروع شد ، روبه بازکوعِست² گفتم:هی اون چترو بده بم! بارون گرفته
بازکوعِست باترس گفت: بارون نیست!
لکه رو با انگشتم پاک کردم و در کمال تعجب دیدم که خونـ ه!
بالای سرم یه جسد که جفت اون دوتا بوده باهم دار زده شده بودن! لوکا با نگرانی کنارم بود.
با خنده گفتم :داداش مرسی ولی دیگه شورشو در آوردی!
_______
مورفین¹:مُرفین مولکولی آلکالوئیدی از خانواده اپیوئیدها میباشد که بهطور طبیعی، در شیره گیاه خشخاش یافت شده و با تأثیر مستقیم بر دستگاه عصبی مرکزی، موجب اثراتی همچون کاهش درد و اضطراب و افزایش سرخوشی میشود
بازکوعِست²:بازپرس
آسم:تنگی نفس
چطوره؟