مبادله ی عشق پارت 1

🌊Mer🌊 🌊Mer🌊 🌊Mer🌊 · 1402/03/21 17:40 · خواندن 2 دقیقه

سلام، من آرنیکا هستم و 12 سالمه. این اولین رمانی هست که من مینویسم و امیدوارم خوشتون بیاد❤

پارت 1 مبادله ی عشق: 

از زبان مرینت: امروز بهترین روز زندگی من بود. روزی که قرار بود به عشقم برسم. بزارین خودمو معرفی کنم، من مارینت دوپن چنگ هستم و 24 سالمه. من توی 7 سالگی پدرمو در اثر تصادف از دست دادم و من و مادرم تنها زندگی میکنیم، البته باید بگم میکردیم چون امروز قراره من برم خونه ی بخت🥰

امروز قراره با عشقم نینو لاحیف (میدونم خیلی تعجب کردین😉) ازدواج کنم و به خاطر همینه که انقدر خوشحالم😘😘 نینو 25 سالشه و یه شرکت طراحی به اسم خودش داره. من و اون تقریبا 6 ماهه که باهم نامزد کردیم و امروز قراره با هم ازدواج کنیم(چند بار میگم مری جان😂/تو نویسنده ای ها/باشه بابا برین ادامه) 

از زبان آدرین: امروز بدترین روز زندگیمه🥺، روزی که قراره با کسی که دوسش ندارم ازدواج کنم😿. راستی بزارید خودمو معرفی کنم. من آدرین آگراست هستم و 25 سالمه. بهترین دوستم نینوعه. امروز قراره با اجبار مادرم(اینجا مامان داره بابا نداره و مامانشم خیلی بدجنسه) 

با یه دختر به اسم آلیا ازدواج کنم😫با اینکه دختر خوبیه، اما من یکی دیگه رو دوست دارم. من عاشق ــــــــــ (فعلا نمیگم) هستم. 

اما اون منو دوست نداره😕با اینکه هنوز نمیدونه که من دوسش دارم، اما مطمئنم اون یکی دیگه رو دوست داره. اون ــــــــــ (اینم فعلا نمیگم😁) رو دوست داره. من میدونم که آلیا هم منو دوست نداره اون عاشق ــــــــــ (چیه خب کرم دارم😂) هست. ولی جالب اینه که عشق آلیا با ــــــــــ دو طرفس. 

 

 

 

 

خب دیگه بچه ها😁برای پارت اول کافیه. سعی میکنم از این به بعد بیشتر بنویسم. و اینکه یه چیزی میخواستم بگم، ببینید بچه ها، من مثل بعضی ها قانون نمیذارم که چند تا لایک کنید چند تا کمنت بدید. اما اگه پستمو لایک کنید و برام کامنت بزارید خیلی خوشحال میشم و زودتر پارت بعد رو میدم و همونطور که میدونید در پارت بعد خیلی چیز ها مشخص میشه. پس منتظر پارت بعد باشید❤دوستون دارم💕