وبلاگ لیدی باگ

(زندان تارتاروس1)

[دنیای انسانی: پشت بام خانه دیمین ]

(الان)

(از زبون لوسی)

*از پله ها بالا میرود*

لوسی*پیش دیمین که یک سیگار دستش است میرود و یک دستش را روی شانه ی او میگذارد*: هی. حالت خوبه؟

دیمین: آره من خوبم.

لوسی: مطمئنی؟ خوب به نظر نمی آیی.

دیمین : من خوبم.

لوسی: اگه میگی خوبی پس حالت خوبه. ضمنا دیگه سیگار نکش برات ضرر داره.

*لوسی پایین میرود*

(سه روز پیش)

[دنیای میانه]

[زندان تارتاروس]

(سوم شخص) 

[لایه ی اول]

کاترین: مطمئنی ایده ی خوبیه؟ اینجا به یه دلیلی زندانه ها!

الناز: معلومه که نه.

ساشا: پس چرا میخوای انجامش بدی؟

الناز: چون مجبورم.

زندان تارتاروس محل زندانی شدن مجرم های مهم دنیا ی میانه است. منظور از مجرم های مهم آنهایی هستند که به هر دلیل نمیتوانند بمیرند. میخواد دلیل آن سیاست باشه میخواد قدرت باشد.

این زندان سیزده لایه دارد عبور از هر لایه بین 1تا2 روز طول میکشد. و رد شدن از لایه های پایین تر زمان بیشتری را لازم دارد. و هرچه به لایه 13 ام نزدیک تر میشوید زندانی ها خطرناک تر و مهم تر میشوند.

لایه های اول متعلق به اشراف زاده هایی است که به دلایل سیاسی نمیتوانند بمیرند.

کاترین: تو مجبور نیستی اینکار رو انجام بدی.

الناز: دروگر ها افرادی هستند که قبلا مرده اند ما برای شکست دادن آنها به افراد قوی نیاز داریم. بعلاوه ما نمی دونیم که کی جنگ شروع میشه.

*از لایه اول عبور میکنند*

(دو روز پیش)

[لایه ی دوم]

ساشا: مجرم خاصی مد نظر داری؟

الناز: راستش نه. ولی ترجیح میدم اونایی میخوام براشون مجوز عفو موقت بگیرم این خوک های اشراف زاده نباشند.

برخی از اشراف گاهی برای انجام برخی کار های خاص از زندان بیرون می آیند و بعد از انجام کاری که قرار بود انجام بدهند به زندان بر می گردند گویا که هرگز بیرون نبودند.

کاترین: تو خودت اشراف زاده ای.

الناز: ولی من تا حالا مثل هیچ کدوم از خوک های اینجا عمل نکردم. کردم؟

*ساشا و کاترین ساکت می شوند*

*لایه ی دوم را بدون حتی یک کلمه ی کوچک سپری می کنند.*

(اکنون)

[لایه ی سوم]

ساشا: هی بچه ها. من فکر میکنم یا اونا واقعا دارند طوری ما رو نگاه میکنند انگار که میخوان برای صبحانه ما را بکشند.

الناز: بهشون توجه ای نکن. به هر حال ما هنوز توی لایه ی سوم هستیم و هر چه پایین تر بریم زندانی ها خطرناک تر میشوند*فانوس رو جلوی خود میگیرد* بیایید از این طرف.

کاترین: ببینم الناز ما تا کجا قراره پایین بریم؟

الناز: ما قراره تا لایه ی ششم پایین بریم. سه روز تا رسیدن به لایه ی ششم و شش روز تا برگشتن به سطح...مجموعا 9 روز دیگه اینجا می مونیم.

: اشتباهه.