وبلاگ لیدی باگ

سلام بروبچ چه خبر؟ امروز اومدیم با پارت 13 فصل 1 و فصل دو هم بزودی شروع میشه خب بقیه حرفهارو اخر داستان میزنم و اما عشق منید لایک و کامنت فراموش نشه و وقت تلف نکنیم وبریم سراغ داستان: 

FINISH PART 13😇👇🏻

من«مرینت»: 

من تفنگ«کلت» برداشتم و ادرین شمشیر، الیا و نینو جفتشون چماق، فلیکس چاقو و کاگامی شمشیر، کیم نیزه و کلویی هیچی، مارگارت تفنگ«کلت» و لوکا هم چاقو، ایوان شمشیر و میلن چاقو. 

رفتم سمت دستشویی تا با تیکی حرف بزنم. 

من: 

تیکی حالا باید چیکار کنیم؟ 

تیکی: 

نمیدونم مرینت تو باید کنار دوستات باشی ولی مراقب باش چون اینا کارت رو یه سره تموم میکنن. اها راستی نمیشه با قطار برید به یه شهر دیگه؟ 

من: 

الان تعداد زامبی ها زیاده ولی باید اول حداقل یه یک سومشون رو بکشیم. 

تیکی: 

مطمئنی؟ اخه اینا خیلی زیادن ها مری! 

من: 

حداقل 1 سومشون رو تیکی. 

......... ادرین......... 

رفتم با پلگ بحرفم: 

من: 

پلگ حالا چجوری تبدیل شم؟ 

پلگ: 

خودت رو ناراحت نکن کممبر بخور تا خوب شی. 

من: 

 ای پلگ مجبوری اول صبح شروع کنی؟ 

پلگ: 

اصن باهات قهرم. 

من:

خب حالا ابغوره نگیر بیا بریم که الان باید بریم تو ماموریت. بعدشم اگر مرینت چیزیش بشه چی؟ 

پلگ: 

تو باید بهش بگی گربه سیاهی. 

من: 

ولی نمیشه. 

پلگ: 

بنظرت چرا دختر کفشدوزکی نمیاد؟ 

من: 

چون..... نمیدونم. ولی بیا بریم. 

...... مرینت....... 

من: 

خب همه اماده اید؟ 

کاگامی: 

اره مرینت جون وقتشه. 

من: 

پس به دو گروه تقسیم میشیم. 

من و ادرین و مارگارت و کاگامی و الیا و فلیکس با هم. 

نینو و کیم و ایوان و میلن و کلویی و لوکا هم با هم. 

نینو: 

مرینت ما میخوایم با دوس دخترامون باشیم. 

من: 

خب الیا جاتو با لوکا عوض کن. ورفتیم بریم که......... 

پایان پارت 13😇

خب بروبچ اینم از این تا پایان پارت 20 وقت دارید اسم انتخاب کنید: 

1 مبارزه نهایی

2 سرنوشت دو زوج

3 جنگ جهانی

4 زنگ مرگ 

اینو تا پایان پارت 20 وقت دارید انتخاب کنید و حالا بای.