چتر بسته (p7)

Arezo Arezo Arezo · 1402/03/14 23:44 · خواندن 3 دقیقه

اینم از آخرین پارت امروز. 

لایک ها به 18 برسه فردا 2 پارت جذاب و شایدم رمانتیک داریم :)))) ❤❤

لایک و کامنت فراموش نشه که به من انگیزه و انرژی میدید . 

 

ممننن احساس میکنم دارم بهش... علاقه مند میشم 

لعنتی ، این چی بود گفتم 

حتی اگه عاشقشم بشم پدرم اجازه ازدواج رو نمیده 

اونم با این شرایط

ولی اون با بقیه دخترا خاصه 

اولین روزی که دیدیمش و یه روز بارونی بود که بهش چتر دادم 

اون خاصه و با بقیه فرق داره، همیشه سعی داره به این و اون کمک کنه، چشم و دلش از همه چی پاکه، سادس 

ولی هنوزم شک دارم که این واقعا عشقه یا نه؟ 

حالا ولش بعدا بهش فکر میکنم 

*تق تق 

-بله؟ 

+آدرین، شام حاضره 

-اومدم 

از اتاق خارج شدم و در رو بستم و به سمت سالن غذا خوری رفتم 

صندلی رو کنار زدم و نشستم 

شروع به خوردن غذا کردم 

سکوت سنگینی موقع خوردن غذا بود و هیچ کس حرف نمی زد 

بعد تموم شدن غذا یه لیوان آب خوردم و رفتم و مسواک زدم و به سمت اتاقم رفتم تا بخوابم 

چراغ ها رو خاموش کردم و رفتم رو تختم و دراز کشیدم 

خوابم نمی برد و هر دیقه تو فکر مرینت بودم 

چرا من اینجوری شدم؟ 

این چه احساسیه 

همینجوری مشغول بودم که خوابم برد 

8 ساعت بعد) 

از خواب بلند شدم و رفتم دسشویی رو دست و صورتم رو شستم و صبحونه رو سریع خوردم و به ماشین رو روشن کردم و به سمت دانشگاه رفتم 

وقتی رسیدم از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت نینو 

سلام خوبی؟ 

+سلام رفیق مرسی 

-میخواستم بپرسم شماره بچه ها رو داری بهم بدی؟ 

+شمارشون رو آره ولی نمیتونم چون شاید راضی نباشن 

شمارم خودم رو میدم 

ولی بقیه رو خودت بگیر دیگه ببخشید

-نه، درسته 

شماره نینو رو گرفتم و رفتم سراغ بقیه بچه ها شمارشون رو گرفتم و مرینت مونده بود فقط 

یه نفس عمیق کشیدم و رفتم بهش گفتم :

-سلام مرینت 

امم اگه ناراحت نمیشی شمارت رو میخواستم چون ممکنه یه روز نیام و تکالیف و اینجور چیزا؟ 

+سلام 

مشکلی نیستش بنویس 

شمارشو گرفتم و داشتم میرفتم که یهو گفتم مرینت : 

+بله؟ 

-آاا

پسر دیوونه شدی، تو حتی دربارشم فکر نکرده و یهو میگی عاشقتم 

-میخواستم بگم، از بچه ها پرسیدم تو کامل ترین جزوه کلاس داری؟ 

اگه مشکلی نیست میشه اندازه 2 روز قرضش بدی؟ 

+راستش آره، ولی یه کم ازش مونده رفتم خونه میخونم و برات میارم 

-نه نمیخوام زحمت بدم بهت 

خودم میام دنبالت، یعنی میام ازت بگیرم 

+نه مشکلی نیست، امروز با آلیا قرار دارم و سر راهم هست خونتون 

فقط خونتون همون جای قبله دیگه؟ 

-آره، ممنون 

+باشه، فقط الان دیگه باید بریم کلاس 

رفتیم به سمت کلاس 

وقتی کنارش راه میرفتم حس خاصی داشتم 

دوباره همون حس و همون احساس . 

این داستان ادامه دارد.... 

ببخشید کوتاه بود، فردا براتون جبران میکنم