وقت مبارزه P12
سلام سلام. چطورید؟ خب اسم داستان به وقت مبارزه از پارتی خانوادگی تغییر کرد.
بیشترین رای شماره 4 بود خب لابک و کامنت فراموش نشه و بریم سراغ داستان:
من«مرینت»:
اومدیم بریم سراغ گوی 4 که گوی اخر 3 درخشید و داشت یه مکانی معرفی میکرد که یهو خونه ناپدید شد همه چی بحالت اول برگشت و تنها شکست خورد....
FINISH PART 12😇👇🏻
وقتی که به شهر رسیدیم تعجب کردیم. همه جا پر از زامبی بود. ولی اینا از کجا اومده بودن؟ وقتی یه خونه اون نزدیکه پیدا کردیم رفتیم تو خونه و 8 نفر رو دیدیم:
مارگارت و لوکا، ایوان و میلن، کاگامی و فلیکس، کیم و کلویی.
مارگارت بغلم کرد و گفت:
ای ابجی جون زنده ای؟ خیلی دلتنگت بودم«با بغض میگفت»
من:
خب ما از مسابقه یه راس اومدیم اینجا. چرا قایم شدید؟
کلویی:
پس میخوای بری باهاشون بجنگی؟ برو ولی من نمیام.
الیا:
نظرتون چیه اول کلویی رو بدیم بخورن؟
کیم:
هی با دوس دختر من درست صحبت کن.
نینو:
ب ت چ.
کیم:
دلت یه مشت و مال حسابی میخواد.
نینو:
میخوای بجنگی گنده وک؟ باشه بیا ازگل بیریخت.
کاگامی:
ولی حق با مرینت هس. باید بجنگیم وگرنه از تشنگی و گشنگی هلاک میشیم.
فلیکس:
بدون سلاح؟
من:
باید سلاح پیدا کنیم.
و بعد یه چند تا تفنگ و چماق و چوب و نیزه و شمشیر پیدا کردیم و......
پایان پارت 12😇
خب دوستان اگر مایلید از بین این 4 تا اسم یکی رو برای
قسمت دوم داستان انتخاب کنید.
1 مبارزه نهایی
2 سرنوشت دو زوج
3 جنگ جهانی
4زنگ مرگ
گزینه مورد نظر را انتخاب کنید.
با بای